فیک سایه سیاه پارت 33
جیمین ویو :
نشسته بودم که لرزش گوشیمو حس کردم نگاش کردم و دیدم دایانا تراشه رو فعال کرده حتما تو خطر افتاده
جیمین : تهیونگ دایانا تو خطره باید پیداش کنی
تهیونگ : وایسا ... طبقه بالائه زود باش بریم
جیمین ؛ منو تهیونگ رفتیم بالا و جیهوپ کو پایین موندن رفتیم و دیدم دایانا داره یه نفرو میزنه اسلحمو در اوردم رفتم سمتش که دیدم یه محافظه رفتم طرفشو بغلش کردم
جیمین : حالت خوبه عشقم چیشده ؟
دایانا : خوبم ، اون سانگ عوضی منو اورد اینجا
جیمین : چی ؟ الان کجاست ؟ ( عصبانیت )
دایانا : مرده
جیمین : چی ؟ کشتیش ؟
دایانا : باید بریم جیمین اینجا خطرناکه
جیمین : باشه بریم
داشتیم میرفتیم که یهو یه نفر با سرعت اومد و دایانا رو هول داد و دایانا از راهروی طبقه بالا افتاد پایین
جیمین : دایانا .... دایانا
جیمین ؛ یکی از محافظا بود یه گلوله زدم تو مغزش با صدای گلوله و افتادن دایانا کل سالن بهم ریخت همه فرار میکردن
جیهوپ ؛ تو سالن بودیم که صدای داد شنیدم برگشتم و دیدم دایانا از راهرو طبقه بالا افتاده رفتم سمتش سرشو چک کردم سالم بود اما فک کنم پاش اسیب دیده بود
جیهوپ : دایانا ....حالت خوبه
دایانا : خوبم ... پام درد میکنه
جیهوپ ؛ بغلش کردم و سریع همراه کوک از عمارت رفتم بیرون بردمش تو ماشین بعد از چند دقیقه جیمین و تهیونگ اومدن و سریع از اونجا دور شدیم
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا : اره خوبم فقط پام یکم درد میکنه
جیمین : فکر نمیکردم همچین ادمی باشه لعنت بهش
دایانا : اروم باش جیمین اتفاقی نیوفتاده اون منو نمیشناخت واسه همینم این کارو کرد حالا هم که مرده بیخیال
جیمین : دیگه حق نداری تنهایی جایی بری فهمیدی ؟
کوک : اره باید همراه جیمین باشی تا ازش مراقبت کنی ( با خنده )
جیمین : خفه شو کوک
جیهوپ : راس میگه دایانا از ما قوی تره خخخخ
دایانا : درحال خنده ...
رسیدیم خونه من به کمک جیمین و جیهوپ رفتم تو اتاقم جیهوپ پامو بست و رفت و بعد جیمین کمکم کرد لباسامو عوض کنم روی تخت دراز کشیدم اومد کنارم نشست و گفت
نشسته بودم که لرزش گوشیمو حس کردم نگاش کردم و دیدم دایانا تراشه رو فعال کرده حتما تو خطر افتاده
جیمین : تهیونگ دایانا تو خطره باید پیداش کنی
تهیونگ : وایسا ... طبقه بالائه زود باش بریم
جیمین ؛ منو تهیونگ رفتیم بالا و جیهوپ کو پایین موندن رفتیم و دیدم دایانا داره یه نفرو میزنه اسلحمو در اوردم رفتم سمتش که دیدم یه محافظه رفتم طرفشو بغلش کردم
جیمین : حالت خوبه عشقم چیشده ؟
دایانا : خوبم ، اون سانگ عوضی منو اورد اینجا
جیمین : چی ؟ الان کجاست ؟ ( عصبانیت )
دایانا : مرده
جیمین : چی ؟ کشتیش ؟
دایانا : باید بریم جیمین اینجا خطرناکه
جیمین : باشه بریم
داشتیم میرفتیم که یهو یه نفر با سرعت اومد و دایانا رو هول داد و دایانا از راهروی طبقه بالا افتاد پایین
جیمین : دایانا .... دایانا
جیمین ؛ یکی از محافظا بود یه گلوله زدم تو مغزش با صدای گلوله و افتادن دایانا کل سالن بهم ریخت همه فرار میکردن
جیهوپ ؛ تو سالن بودیم که صدای داد شنیدم برگشتم و دیدم دایانا از راهرو طبقه بالا افتاده رفتم سمتش سرشو چک کردم سالم بود اما فک کنم پاش اسیب دیده بود
جیهوپ : دایانا ....حالت خوبه
دایانا : خوبم ... پام درد میکنه
جیهوپ ؛ بغلش کردم و سریع همراه کوک از عمارت رفتم بیرون بردمش تو ماشین بعد از چند دقیقه جیمین و تهیونگ اومدن و سریع از اونجا دور شدیم
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا : اره خوبم فقط پام یکم درد میکنه
جیمین : فکر نمیکردم همچین ادمی باشه لعنت بهش
دایانا : اروم باش جیمین اتفاقی نیوفتاده اون منو نمیشناخت واسه همینم این کارو کرد حالا هم که مرده بیخیال
جیمین : دیگه حق نداری تنهایی جایی بری فهمیدی ؟
کوک : اره باید همراه جیمین باشی تا ازش مراقبت کنی ( با خنده )
جیمین : خفه شو کوک
جیهوپ : راس میگه دایانا از ما قوی تره خخخخ
دایانا : درحال خنده ...
رسیدیم خونه من به کمک جیمین و جیهوپ رفتم تو اتاقم جیهوپ پامو بست و رفت و بعد جیمین کمکم کرد لباسامو عوض کنم روی تخت دراز کشیدم اومد کنارم نشست و گفت
۲۶۶.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.