زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P22
ریا:چرا انقدر با کوک صمیمی هستی.....
+:به تو ربطی نداره..(عصبی)
ریا:باید بگی..(داد)
+:[من از بچگی از صدای بلند میترسیدم و هنوزم میترسم وقتایی که کسی داد میزنه بی اراده بغض میکنم و اشکم در میاد........ الانم همین اتفاق برام افتاده... ]
ریا:بگو دیگه عوضی(داد)
...........................
{ویو کوک}
داشتم پوشه ها رو مرتب میکردم که از اتاق کار ا.ت صدای داد اومد رفتم ببینم کیه.... که یکی دستمو کشید.....
ادامه دارد
P22
ریا:چرا انقدر با کوک صمیمی هستی.....
+:به تو ربطی نداره..(عصبی)
ریا:باید بگی..(داد)
+:[من از بچگی از صدای بلند میترسیدم و هنوزم میترسم وقتایی که کسی داد میزنه بی اراده بغض میکنم و اشکم در میاد........ الانم همین اتفاق برام افتاده... ]
ریا:بگو دیگه عوضی(داد)
...........................
{ویو کوک}
داشتم پوشه ها رو مرتب میکردم که از اتاق کار ا.ت صدای داد اومد رفتم ببینم کیه.... که یکی دستمو کشید.....
ادامه دارد
۴.۳k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.