part: 1
part: 1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد. از ازدواج رفتارش سرد شد..
مداوم بهم تیکه مینداخت.....
همه رو گذشت کردم... گفتم اشکال نداره... عشقه.. اون عشق منه... حرفاش از ته قلبش نیست
قرار بود بریم ویلا خانواده کوک....
مامانش ضد منه... اما باباش مثل بابای خودم ازم مراقبت میکنه...
توی خونه نشسته بودم... کوک با موهای درهم ورهم و لباسای آشفته اومد خونه.... با ترس سمتش رفتم میخواستم بهش دست بزنم محکم به دستم ضربه زد..... یکم ناراحت شدم... اما به دل نگرفتم...
رفت توی اتاق دوشی گرفت...
بعدم اومد... لحنش سرد بود... غریب بود؟
نمیدونم... فقط ناراحت بودم... شاید چون به این رفتار عادتی نداشتم...
کوک: آماده شو یک ساعت دیگه باید بریم خونه مامانم
با سر باشه ای گفتم...
به خاطر بیماریم قرصام رو توی کیفم گذاشتم... سریع رفتم توی اتاق و آماده شدم... لباس یقه باز سفید... که کوتاه بود رو پوشیدم همراه با کیفش که خط های طلایی داشت... آرایش ملایمی کردم عطرم رو زدم موهام رو دم اسبی بالا بستم و ریختم روی شونه هام
سریع رفتم پایین... همش بخاطر پر حرفیم مورد انتقاد قرار میگرفتم حتی از خود کوک اما هیچکس نفهمید به خاطر افسرده گیم بوده لبخند فیکی زدم و روی کاناپه نشستم تا کوک آماده بشه...:)
حمایت نشه اولین فیک؟ ❤️🩹🙂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد. از ازدواج رفتارش سرد شد..
مداوم بهم تیکه مینداخت.....
همه رو گذشت کردم... گفتم اشکال نداره... عشقه.. اون عشق منه... حرفاش از ته قلبش نیست
قرار بود بریم ویلا خانواده کوک....
مامانش ضد منه... اما باباش مثل بابای خودم ازم مراقبت میکنه...
توی خونه نشسته بودم... کوک با موهای درهم ورهم و لباسای آشفته اومد خونه.... با ترس سمتش رفتم میخواستم بهش دست بزنم محکم به دستم ضربه زد..... یکم ناراحت شدم... اما به دل نگرفتم...
رفت توی اتاق دوشی گرفت...
بعدم اومد... لحنش سرد بود... غریب بود؟
نمیدونم... فقط ناراحت بودم... شاید چون به این رفتار عادتی نداشتم...
کوک: آماده شو یک ساعت دیگه باید بریم خونه مامانم
با سر باشه ای گفتم...
به خاطر بیماریم قرصام رو توی کیفم گذاشتم... سریع رفتم توی اتاق و آماده شدم... لباس یقه باز سفید... که کوتاه بود رو پوشیدم همراه با کیفش که خط های طلایی داشت... آرایش ملایمی کردم عطرم رو زدم موهام رو دم اسبی بالا بستم و ریختم روی شونه هام
سریع رفتم پایین... همش بخاطر پر حرفیم مورد انتقاد قرار میگرفتم حتی از خود کوک اما هیچکس نفهمید به خاطر افسرده گیم بوده لبخند فیکی زدم و روی کاناپه نشستم تا کوک آماده بشه...:)
حمایت نشه اولین فیک؟ ❤️🩹🙂
۱۸.۶k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.