شق القمر معجزه پیامبر
کفارمکه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند:
اگر راست مىگویى و تو پیامبر خدا هستى، ماه را براى ما دو نیم کن!
فرمود: اگر این کار را کنم ایمان مىآورید؟
عرض کردند آرى ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه ذیحجه بود ـ
آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل ( بدر) بود،
پیامبر صلى الله علیه و آله از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد
تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند ...
خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد ...و ناگهان ماه به دو نیم شکافته شد.
نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.
و رسول اللّه صلى الله علیه و آله آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید!
کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را سحر کرده است، سپس گفتند، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند.
ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه،
اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چشمان مارا سحر کرده است.
بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند " این سحر مستمر است" و
آنگاه این آیات مبارک سوره قمر نازل شد... "اقتربت الساعة وانشق القمر ..."
که معنای کلی آن، چنین است که چون قیامت نزدیک شد، ماه از هم شکافت. ولی آنها هر نشانه ای را که می بینند، تکذیب می کنند و می گویند که سحر و جادو بوده است.
باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.
اگر راست مىگویى و تو پیامبر خدا هستى، ماه را براى ما دو نیم کن!
فرمود: اگر این کار را کنم ایمان مىآورید؟
عرض کردند آرى ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه ذیحجه بود ـ
آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل ( بدر) بود،
پیامبر صلى الله علیه و آله از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد
تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند ...
خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد ...و ناگهان ماه به دو نیم شکافته شد.
نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.
و رسول اللّه صلى الله علیه و آله آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید!
کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را سحر کرده است، سپس گفتند، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند.
ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه،
اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چشمان مارا سحر کرده است.
بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند " این سحر مستمر است" و
آنگاه این آیات مبارک سوره قمر نازل شد... "اقتربت الساعة وانشق القمر ..."
که معنای کلی آن، چنین است که چون قیامت نزدیک شد، ماه از هم شکافت. ولی آنها هر نشانه ای را که می بینند، تکذیب می کنند و می گویند که سحر و جادو بوده است.
باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.
۳.۳k
۱۵ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.