33 Part
از خواب بلند شدم. جی هون کنارم بود. به ساعت نگاه کردم. 7:00 بود. باید عجله میکردم. آروم از کنارش بلند شدم که بیدار نشه. صورتمو شستم. لباسمو پوشیدم و یکم آرایش کردم. بعد از اون لباس جی هون رو عوض کردم و بغلش کردم.
...
از خونه رفتیم بیرون.
داخل شرکت:
یونا اومد پیشم.
یونا: سلام ا/ت
ا/ت: سلام یونا چی شده؟ رنگت پریده.
یونا: ما باختیم.
ا/ت: چی؟
یونا: شرکتمون باخت.
ا/ت: وای نههه الان چی میشه؟
یونا: یعنی الان یه رییس جدید میاد و هرکسی رو که بخواد اخراج میکنه.
ا/ت: اینجوری...
صدای گریه جی هون در اومد. آروم تکونش میدادم که گریش بند بیاد.
ا/ت: کی میاد؟
یونا: امروز
ا/ت: دعا کن فقط جزو اونایی که اخراج میشن نباشیم.
یونا: میگن خیلی بداخلاقه. هیچکی نمیتونه پیشش دووم بیاره. مطمین باش تورو اخراج نمیکنه. بهترین عملکرد رو داشتی.
ا/ت: بازم معلوم نیست. شایدم همه رو اخراج کنه.
یونا: تا موقعی که بیاد کاری نداریم. میای قهوه بخوریم؟
ا/ت: چرا که نه. آره میام.
...
روی صندلی نشستیم و مشغول خوردن قهوه شدیم.
یونا: وای جی هون زیادی ساکت نیست؟
ا/ت: همیشه همینجوریه. زیاد گریه نمیکنه و ساکته.
یونا: وای خدا میخوام بخورمششششش. چرا انقدر این نازه؟
ا/ت: ( خنده )
یونا بلند شد تا بره ولی قهوش روی زمین ریخت.
ا/ت: چیشد یونا؟ خوبی؟ قهوه که روت نریخت؟
یونا: این همونه؟
ا/ت: کی؟
یونا: رییس جدید.
برگشتم تا ببینم.
...
لایک
❤️
...
از خونه رفتیم بیرون.
داخل شرکت:
یونا اومد پیشم.
یونا: سلام ا/ت
ا/ت: سلام یونا چی شده؟ رنگت پریده.
یونا: ما باختیم.
ا/ت: چی؟
یونا: شرکتمون باخت.
ا/ت: وای نههه الان چی میشه؟
یونا: یعنی الان یه رییس جدید میاد و هرکسی رو که بخواد اخراج میکنه.
ا/ت: اینجوری...
صدای گریه جی هون در اومد. آروم تکونش میدادم که گریش بند بیاد.
ا/ت: کی میاد؟
یونا: امروز
ا/ت: دعا کن فقط جزو اونایی که اخراج میشن نباشیم.
یونا: میگن خیلی بداخلاقه. هیچکی نمیتونه پیشش دووم بیاره. مطمین باش تورو اخراج نمیکنه. بهترین عملکرد رو داشتی.
ا/ت: بازم معلوم نیست. شایدم همه رو اخراج کنه.
یونا: تا موقعی که بیاد کاری نداریم. میای قهوه بخوریم؟
ا/ت: چرا که نه. آره میام.
...
روی صندلی نشستیم و مشغول خوردن قهوه شدیم.
یونا: وای جی هون زیادی ساکت نیست؟
ا/ت: همیشه همینجوریه. زیاد گریه نمیکنه و ساکته.
یونا: وای خدا میخوام بخورمششششش. چرا انقدر این نازه؟
ا/ت: ( خنده )
یونا بلند شد تا بره ولی قهوش روی زمین ریخت.
ا/ت: چیشد یونا؟ خوبی؟ قهوه که روت نریخت؟
یونا: این همونه؟
ا/ت: کی؟
یونا: رییس جدید.
برگشتم تا ببینم.
...
لایک
❤️
۲۳.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.