عشق ناخواسته
پارت ۱۸
+خب عه اصلا به توچه ایش
فلش بک به دوماه بعد
تو این دو ماه عاشق کوک شدم اون واقعا سنگ تمام گزاشت برام فردا هم تولدمه بود ولی کوک انگار یادش نیست اینکارش ناراحتم کرد این رو زا اصلان بهم توجه نمی کرد از دستش ناراحتم دیگه باهاش حرف نمی زنم
فلش بک به فردا
از خواب بیدار شدم باز کوک نبود وقتی اومد باهاش حرف میزنم
چند ساعت بعد
ساعت یک بود که یکی بهم زنگ زد
؟ من دوست پسرت رو دزدیدم اگه زنده میخوای باید به ایم آدرس بیا ی
تا خواستم حرفی بزنم قطع کرد منم سریع آماده شدم رفتم به اوت مکان یه عمارت بود تارفتم داخل یکی چشمام رو با پارچه بست و من رو برد یجایی و چشمام رو باز کرد که دیدم همه گفتن تولدت مبارک
+ وایی از دست شما سکته کردم این چکاری بود
که دیدم کوک جلوم زانو زد و ازم خواستگاری کرد منم جواب مثبت دادم
بعد چندروز عروسی کردیم
چند سال بعد
ما صاحب دوتا بچه شدیم یه پسر یه دختر
و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان
گایز چون مدرسه ها باز میشد زود تمومش کردم
+خب عه اصلا به توچه ایش
فلش بک به دوماه بعد
تو این دو ماه عاشق کوک شدم اون واقعا سنگ تمام گزاشت برام فردا هم تولدمه بود ولی کوک انگار یادش نیست اینکارش ناراحتم کرد این رو زا اصلان بهم توجه نمی کرد از دستش ناراحتم دیگه باهاش حرف نمی زنم
فلش بک به فردا
از خواب بیدار شدم باز کوک نبود وقتی اومد باهاش حرف میزنم
چند ساعت بعد
ساعت یک بود که یکی بهم زنگ زد
؟ من دوست پسرت رو دزدیدم اگه زنده میخوای باید به ایم آدرس بیا ی
تا خواستم حرفی بزنم قطع کرد منم سریع آماده شدم رفتم به اوت مکان یه عمارت بود تارفتم داخل یکی چشمام رو با پارچه بست و من رو برد یجایی و چشمام رو باز کرد که دیدم همه گفتن تولدت مبارک
+ وایی از دست شما سکته کردم این چکاری بود
که دیدم کوک جلوم زانو زد و ازم خواستگاری کرد منم جواب مثبت دادم
بعد چندروز عروسی کردیم
چند سال بعد
ما صاحب دوتا بچه شدیم یه پسر یه دختر
و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان
گایز چون مدرسه ها باز میشد زود تمومش کردم
۱۴.۲k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.