گروه افراول
گروه افراول
_اولجان اینجا کجاست مارو اوردی....
_نمیدونم تو گوگل زدم کوچه های خوب استانبول اینجا رو اورد.
_این الان خوبه؟
هم گم شدیم هم گل خالصه اینجا.
_من چیکار کنم خب گوشی اینجوری نشون داد...
_پوف
اوزعم(اصلا هم قشنگ نیست)
رسیدم شهربازی.
_بیا بریم.
_بریم
فقط من یکم از چرخ و فلک میترسم.
و بازو عمرو گرفت و سرشو به شونه عمر تکیه داد.
سوار چرخ و فلک شدم.
کلی عکس و فیلم گرفتن.
بالا بالا که بودن اوزگه گفت
_میخام یچیزی بگم
_بگو
_منـ... من.... دوست دارم
_چی؟
_اره.... عاشقتم...
_اوزگه نمیخام ناراحتت کنم اما من سوگیلی دارم....
_چ... چی؟
_اره
_ولی دل من؟
دور از اون به منم توجه کن...
_میتونم به عنوان دوست دوست داشته باشم ولی ببخشید نمیتونم به عشقم خیانت کنم....
گروه امیر اینا
_خب پرنسس نظرت راجب اینجا چیه؟
_جای خوبیه قشنگه ولی خیلی خلوته...
_خب از قصد اوردیمت
_بهار چی میگی؟
_میگم میدونم از قصد اوردیمت
_که چی؟
که این
یه چاقو تو شکم سوسن فرو برد....
که این٠
فکر کردی نفهمیدیم میدونی اوزگه عمرو دوست داره هی نزدیک عمر میشی هان؟
کنار ساحل سوسنو ول کرد رفتن.
سوسن خونریزی داشت ولی تحمل میکرد که دیگه بیهوش شد...
عمر
تلفنم زنگ خورد...
_بله بفرمایید
_شما کسی به نام سوسن کلیچ میشناسین؟
_بله بفرمایید...
_ایشون الان توی اتاق عملن
_اتاق عمل چیه چرا
_بیاید بیمارستان.... متوجه میشید
تا چرخ و فلک رسید پایین پیاده شدم و بی توجه به نق نقای اوزگه سوار ماشین شدم و راه افتادم.
رسیدم بیمارستان
_سوسن کجاست؟
_عمر اتاق عمله.
_اسیه وایی دکترا چیزی گفتن؟
_نه حالا تو چرا انقدر ناراحتی به تو چه رفیق منه
_نه نباید چیزیش بشه
چرا اینجاس
_چاقو زدن بهش اونم دو بار وضعش وخیمه.
راوی
یکی وارد شد
_سلام سوسن چش شده؟
_ایبیکه بهش چاقو زدن:.....(
_اسیه اروم باش سوسن قویه.
عمر اینجا چیکار داری؟
_اقا از من نگران تره
_وا چرا
_ولم کنین... ولم کنین اه
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
_عمل خیلی سختی داشته... متاسفم بیمار رفت کما
با این حرف دکتر عمر سرش گیج رفت و نشست رو صندلی...
_نه... نه... نباید میرفتی کما... هنوز با هم کار داریم... من هنوز یه دل سیر بغلت نکردم.... هنوز بوست نکردم... موهاتو بو نکردم
اسیه صدای عمرو میشنید و با صدای گریون گفت
_عمر... شما سوگیلی بودید؟
_اره اسیه ولی من هنوز موهای مشکیشو بو نکرده بودم...
من هنوز بغلش نکرده بودم...
فقط دستشو گرفتم دوبار...
_سوسن از اونجا زنده میاد نگران نباش حالش خوب میشه.
در اتاق عمل باز شد.
_اولجان اینجا کجاست مارو اوردی....
_نمیدونم تو گوگل زدم کوچه های خوب استانبول اینجا رو اورد.
_این الان خوبه؟
هم گم شدیم هم گل خالصه اینجا.
_من چیکار کنم خب گوشی اینجوری نشون داد...
_پوف
اوزعم(اصلا هم قشنگ نیست)
رسیدم شهربازی.
_بیا بریم.
_بریم
فقط من یکم از چرخ و فلک میترسم.
و بازو عمرو گرفت و سرشو به شونه عمر تکیه داد.
سوار چرخ و فلک شدم.
کلی عکس و فیلم گرفتن.
بالا بالا که بودن اوزگه گفت
_میخام یچیزی بگم
_بگو
_منـ... من.... دوست دارم
_چی؟
_اره.... عاشقتم...
_اوزگه نمیخام ناراحتت کنم اما من سوگیلی دارم....
_چ... چی؟
_اره
_ولی دل من؟
دور از اون به منم توجه کن...
_میتونم به عنوان دوست دوست داشته باشم ولی ببخشید نمیتونم به عشقم خیانت کنم....
گروه امیر اینا
_خب پرنسس نظرت راجب اینجا چیه؟
_جای خوبیه قشنگه ولی خیلی خلوته...
_خب از قصد اوردیمت
_بهار چی میگی؟
_میگم میدونم از قصد اوردیمت
_که چی؟
که این
یه چاقو تو شکم سوسن فرو برد....
که این٠
فکر کردی نفهمیدیم میدونی اوزگه عمرو دوست داره هی نزدیک عمر میشی هان؟
کنار ساحل سوسنو ول کرد رفتن.
سوسن خونریزی داشت ولی تحمل میکرد که دیگه بیهوش شد...
عمر
تلفنم زنگ خورد...
_بله بفرمایید
_شما کسی به نام سوسن کلیچ میشناسین؟
_بله بفرمایید...
_ایشون الان توی اتاق عملن
_اتاق عمل چیه چرا
_بیاید بیمارستان.... متوجه میشید
تا چرخ و فلک رسید پایین پیاده شدم و بی توجه به نق نقای اوزگه سوار ماشین شدم و راه افتادم.
رسیدم بیمارستان
_سوسن کجاست؟
_عمر اتاق عمله.
_اسیه وایی دکترا چیزی گفتن؟
_نه حالا تو چرا انقدر ناراحتی به تو چه رفیق منه
_نه نباید چیزیش بشه
چرا اینجاس
_چاقو زدن بهش اونم دو بار وضعش وخیمه.
راوی
یکی وارد شد
_سلام سوسن چش شده؟
_ایبیکه بهش چاقو زدن:.....(
_اسیه اروم باش سوسن قویه.
عمر اینجا چیکار داری؟
_اقا از من نگران تره
_وا چرا
_ولم کنین... ولم کنین اه
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
_عمل خیلی سختی داشته... متاسفم بیمار رفت کما
با این حرف دکتر عمر سرش گیج رفت و نشست رو صندلی...
_نه... نه... نباید میرفتی کما... هنوز با هم کار داریم... من هنوز یه دل سیر بغلت نکردم.... هنوز بوست نکردم... موهاتو بو نکردم
اسیه صدای عمرو میشنید و با صدای گریون گفت
_عمر... شما سوگیلی بودید؟
_اره اسیه ولی من هنوز موهای مشکیشو بو نکرده بودم...
من هنوز بغلش نکرده بودم...
فقط دستشو گرفتم دوبار...
_سوسن از اونجا زنده میاد نگران نباش حالش خوب میشه.
در اتاق عمل باز شد.
۴.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.