اسکلان توکیو پارت 15

میتسویا: فعلا پات رو پانسمان کردم حواست باشه🙃
چیفویو: ممنون میتسویا ☺️
تاکه میچی: چرا هی برای پات یه اتفاقی می افته😥
چیفویو: هه هه خودمم نمیدونم😄
باجی: چیفویو خوبی؟
چیفویو: او سلام باجی سان ☺️اره الان بهترم🙂
کازوتورا: عا سلام چیفویـــ....... تو اینجا چیکار میکنی گیسو کمند گربه نما💢
باجی: اصلا خودت اینجا چیکار میکنی💢
چیفویو: بچه ها میشه انقدر باهم دعوا نکنید
کازوتورا: نه
باجی: نه
چیفویو: پس باهاتون قهرمم💢💢💢
کازوتورا: نه باشه
باجی: غلط رو کردم ببخشید 😫
چیفویو: پس اشتی کنید
باجی: ب... باشه💢
کازوتورا: باشهه💢
چیفویو: خب حالا همو بغل کنید
*بغل کردن*
چیفویو: افرین بچه هااااا
چیفویو: حالا میتونید بغلم کنید
کازوتورا و باجی=حمله کردن طرف چیفویو *
دراکن: یاخدااا اروممم
تاکه میچی: وای چه هوای خوبیه
هاگو: بچه ها بیای دور اتیش بشینیم
بقیه: اومدیییمممم
.
.
.
.
.
.
کازوتورا: نه خیر پیش من میشینه 💢
باجی: نه خیر پیش من میشینه 💢
چیفویو: خدااایاااا ککمممککک
باجی: کازوتورا تو اونور بشین من اونورش
کازوتورا: باشه قبوله
چیفویو: ☺️افلین
دراکن: کی مارشمالو میخواد😏
همه: ممممننننن
.
.
.
چیفویو: نمیتونم.... دیگه
باجی:... یکم... دیگه
کازوتورا: من.....تونستممممم
باجی: خیلی بیشعوری چرا مارشمالو ی تو نمیسوزه
چیفویو: ماله منم دوباره سوخت 😫
(خیلی منحرفید خداییی😑)
باجی: بده من برات درست میکنم
کازوتورا: تو مال خودتم نتونستی درست کنی
باجی: عه کازوتورا موهاتتتت
کازوتورا: عیوایییی
چیفویو: 😅کازوتورا داره باهات شوخی میکنه
باجی: 🤣🤣🤣🤣🤣مثله گچ شد
پایان این پارتــــــــــــــــ ❤🎀💫
ببخشید کم شد 😅عجله ای بود🙂