سناریو
وقتی باهاشون قهری و برای اینکه حرسشون رو دربیاری میری میچسبی به پسر خالت
نامجون: عصبی نگاهت میکنه
سوکجین: میاد کمرت رو میگره و میمیچسبونتت به خودش و لبات رو وحشیانه میبوسه
یونگی: تا میخوره پسره رو میزنه بعد دستت رو میگره میبره خونه و ۷۰ راند میکنتت(ادمین به این رکی دیده بودین)
هوپی: میزنه تو گوشت و بعد هم بغلت میکنه میبره خونه (فک کردی میخواد چیکار کنه🫣😂)
جیمین: اونم میره میچسبه به یه دختری که بعد تو حسودی میکنی و دعوا میکنین بع شب میخوابین صبح یادتون رفته😉
تهیونگ: مثل هوپی
کوک: بچم داش شیرموز میخورد حواسش نبود😂
نامجون: عصبی نگاهت میکنه
سوکجین: میاد کمرت رو میگره و میمیچسبونتت به خودش و لبات رو وحشیانه میبوسه
یونگی: تا میخوره پسره رو میزنه بعد دستت رو میگره میبره خونه و ۷۰ راند میکنتت(ادمین به این رکی دیده بودین)
هوپی: میزنه تو گوشت و بعد هم بغلت میکنه میبره خونه (فک کردی میخواد چیکار کنه🫣😂)
جیمین: اونم میره میچسبه به یه دختری که بعد تو حسودی میکنی و دعوا میکنین بع شب میخوابین صبح یادتون رفته😉
تهیونگ: مثل هوپی
کوک: بچم داش شیرموز میخورد حواسش نبود😂
۴.۵k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.