عشق سخت پارت ۲۶
خب این دوتا آمده میشن که فلیکس میره دنبال سارینا که باهم برن در میزنه و میره تو همینجوری همدیگر رو نگا میکنن بعد چند مین
سارینا: خب دیگه بریم
فلیکس سارینا رو میگیره و بین دیوار و خودش قرارش میده
فلیکس: ۹ ماه خیلی زیاده
سارینا: همینه که هست
فلیکس: خیلی بی ادبی
سارینا: قهر نکن دیگه.... بیا بریم
دست تو دست میرن پایین و به همه خوش آمد گویی میکنن
و بعد باهم میرن چند کلمه صحبت میکنن که وقتی خبر رو میگن همه دست میزنن و مامان و بابای فلیکس میان که تبریک بگن
مامان ف: الهی قربون عروسم بشم( سفت بغلش میکنه)
بابا ف: من بهتون تبریک میگم....زن پچه ها رو کشتی
مامان ف: حواسم نبود
مامان: نمیخوای هدیه عروسمو بدی
فلیکس: وایی داشت یادم میرفت
میره و یه جعبه میاره و بازش میکنه و یه انگشتر خوشگل داخلش بود
سارینا: ای خیلی قشنگل
فلیکس: این از طرف مادر شو
مامان ف: بخدا اگه بخوای اون کلمه رو بگی ، منم جای مادرش
فلیکس میره ویه جعبه دیگه میاره همه میگن
باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود
خب باز میکنه توش یه گوشوارس
سارینا: مرسی
فلیکس: اینم از طرف بابا
میره یه جعبه دیگه میاره چی توش یعنی
باز میکنه وا یه گردنبند خیلی خوشگل توش بود( یکی نیس برای ما انقدر کادو بگیره)
فلیکس: اینم از طرف من
سارینا: از همتون واقعا ممنونم
نویسنده: عکس لباس های هردوشونو میزارم، عکس هدیه ها رو هم میزارم
۵ ماه بعد
امروز روز تعین جنسیت بپچس (یه جشنم برای این ای خدااااا)
امروز یه جشن داشتیم ،شکمم اومده بود جلو ، خیلی
خب آماده شدم و فلیکس اومد و باهم رفتیم پایین
(این بادکنک ها هست داخلش کاغذ رنگیه می ترکونیش جنسیت بچه معلوم میشه اونجوری)
خب اولین بادکنک میزنن دختر بود همه دست میزن
این دو تا فقط بهم نگا میکنن
دو زدن پسر بود، سونی هم زدن پسر بود همه دست و جیغ هورا میکشیدن و این دوتا هم دیگر رو بغل میکردن
سارینا: خب دیگه بریم
فلیکس سارینا رو میگیره و بین دیوار و خودش قرارش میده
فلیکس: ۹ ماه خیلی زیاده
سارینا: همینه که هست
فلیکس: خیلی بی ادبی
سارینا: قهر نکن دیگه.... بیا بریم
دست تو دست میرن پایین و به همه خوش آمد گویی میکنن
و بعد باهم میرن چند کلمه صحبت میکنن که وقتی خبر رو میگن همه دست میزنن و مامان و بابای فلیکس میان که تبریک بگن
مامان ف: الهی قربون عروسم بشم( سفت بغلش میکنه)
بابا ف: من بهتون تبریک میگم....زن پچه ها رو کشتی
مامان ف: حواسم نبود
مامان: نمیخوای هدیه عروسمو بدی
فلیکس: وایی داشت یادم میرفت
میره و یه جعبه میاره و بازش میکنه و یه انگشتر خوشگل داخلش بود
سارینا: ای خیلی قشنگل
فلیکس: این از طرف مادر شو
مامان ف: بخدا اگه بخوای اون کلمه رو بگی ، منم جای مادرش
فلیکس میره ویه جعبه دیگه میاره همه میگن
باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود
خب باز میکنه توش یه گوشوارس
سارینا: مرسی
فلیکس: اینم از طرف بابا
میره یه جعبه دیگه میاره چی توش یعنی
باز میکنه وا یه گردنبند خیلی خوشگل توش بود( یکی نیس برای ما انقدر کادو بگیره)
فلیکس: اینم از طرف من
سارینا: از همتون واقعا ممنونم
نویسنده: عکس لباس های هردوشونو میزارم، عکس هدیه ها رو هم میزارم
۵ ماه بعد
امروز روز تعین جنسیت بپچس (یه جشنم برای این ای خدااااا)
امروز یه جشن داشتیم ،شکمم اومده بود جلو ، خیلی
خب آماده شدم و فلیکس اومد و باهم رفتیم پایین
(این بادکنک ها هست داخلش کاغذ رنگیه می ترکونیش جنسیت بچه معلوم میشه اونجوری)
خب اولین بادکنک میزنن دختر بود همه دست میزن
این دو تا فقط بهم نگا میکنن
دو زدن پسر بود، سونی هم زدن پسر بود همه دست و جیغ هورا میکشیدن و این دوتا هم دیگر رو بغل میکردن
۸.۴k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.