part 13
دستشو زیر باسنم برد پاهامو از زمین فاصله داد رو هوا گرفتم با یه دستش صورتم قشنگ روبه رو صورتش بود چون قدم کوتاه بود ولی الان روبه روشم قشنگ بردم سمت تخت اول خودش افتاد منم که تو بغلش بودم همونجوری باهاش افتادم رو پهلوش خوابید منم همونجوری تو بغلش گرفت و دستشو زیر گردنم برد سرمو رو بالشت گذاشتم لپشو چسبوند به لپم کوک:همینجوری بمون من:باشه همونجوری خوابیدیم صبح چشمامو باز کردم دیدم جونگ کوک نیست بلند شدم رفتم لباسمو عوض کردم یه لباس مشکی پوشید با یه شلوارک تو رون پام و رفتم صورتمو شستم رفتم سر میز صبحونه جونگ کوک اونجا نشسته بود کوک:بلخره بیدار شدی خوابالو من:شما سحرخیزی کوک:صبح بخیر من:صبح توهم بخیر نشستم کنارش صبحونمو خوردم کوک:امروز میخوام برم بیرون توهم اینجا مثل دخترایه خوب میمونی تا من برگردم من:کجا کوک:برگشتم بهت میگم زندگیم من:باشه نفسم صبحونشو خورد بلند شد اومد منو بغل کرد و لپمو بوسید کوک:عشق منی تو مراقب خودت باش من:توهم همینطور عزیزم نگاش کردم لبمو بوسید کوک:چندتا نگهبان و خدمتکار و بادیگارد اینجا میزارم که در امان باشی من:باشه کوک:تا وقتی برگردم خانوم این خونه تویی و رفت کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم صبحونمو خوردم همونطور که گفت چندتا بادیگارد و نگهبان و خدمتکار گذاشت که مراقب من باشن ساعت ۴ بعد از ظهر بود یه دوش گرفتم و اومدم بیرون لباس عوض کردم یه لباس مشکی پوشیدم که جذب بود و دور سینمو تا رو شیکممو میگرفت ولی دستام بیرون بود یه دامن چهار خونه چهارخونه قرمز مشکی پوشیدم که کمربند مشکی داشت تا رون پام بود و پوف نداشت پوشیدم و رفتم بیرون که جین اومد جین:ماریا باید قایم شی من:چیشده مگه جین:عمارت و آدمایه اون تهیونگ محاصره کردن من:جونگ کوک کجاست جین:اون داره میاد فقط باید بری یه جا قایم شی یه اصلحه بهم داد من:باشه گوشیمو برداشتم رفتم یه جا قایم شدم (تو اینجا دوتا مرد با خنجر تیز تو سالن راه میرن تا ماریا رو پیدا کنن و بکشنش از اونجایی که نقطه ضعف جونگ کوک ماریاست اونام دارن ازش استفاده میکنن)
۳۷.۵k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.