تک پارتی غمگین از جیمین( درخواستی)
دستای سردی که نشون دهنده استرس ا.ت بود به هم قلاب شده بود
چند ماهی از مرگ پسر مورد علاقش گذشته بود ، ولی ا.ت هر شب راس ساعت ۹ جلوی پارک منتظر پسر میموند که پسر بیاد سر قرار و تا نیمه های شب توی کوچه و خیابون پرسه میزد
نمیخواست قبول کنه کسی که عاشقانه میپرستیدش از پیشش رفته
جونی برای ا.ت نمونده بود ، ساعت حدودا ۱ نصفه شب و ا.ت بالا مزار پسر مورد علاقش نشسته بود....
ا.ت زانو هاش رو جمع کرد و لب هاشو از هم باز کرد: جیمینی! نمیخوای بلند شی؟
اشک های ا.ت روی گونه های سرد و بی رنگش جا خوش کردن و صدای گریه هاش تنها صدای داخل قبرستون بود
ا.ت دستاش رو روی سنگ قبر کوبید و با صدایی که بر اثر گریه خش دار شده بود زمزمه کرد: پاشو ! بلندشو پارک جیمین! دارن اذیتم میکنن، نمیخوای جلوشون رو بگیری؟ بهم میگن دیوونه! بلندشو بغلم کن ،اشکامو پاک کن! منو به عطر تنت دعوت کن!
جیمین ! من چجوری بدون بوسه هات آروم بگیرم؟ ها ؟؟
میام پیشت ! باور کن!
ا.ت تیغی که توی جیب شلوارش گذاشته بود رو بیرون آورد و کاغذ دورش رو باز کرد: شاید خیلی درد داشته باشه جیمینی! اما بیشتر از درد توی قلبم نیست:)
ا.ت چشماش رو بست و تیغ رو روی رگ دستش فشرد و ناله ای از درد سر داد...
ا.ت به قدری محکم تیغ رو کشید که خون روی صورتش پاشید و سیاهی مطلق...
شاید اون دنیا به هم برسن، کسی نمیدونه
خب گایز درخواستی بود گفته بود غمگین منم اینطوری غمگینش کردم
ولی دعا میکنم جیمین هر جا که هست سالم و خوشحال بمونه همچنین شما ها هم همیشه از اعماق قلبتون شاد باشید
حیح
ببعشید اگه بد شد🥺
چند ماهی از مرگ پسر مورد علاقش گذشته بود ، ولی ا.ت هر شب راس ساعت ۹ جلوی پارک منتظر پسر میموند که پسر بیاد سر قرار و تا نیمه های شب توی کوچه و خیابون پرسه میزد
نمیخواست قبول کنه کسی که عاشقانه میپرستیدش از پیشش رفته
جونی برای ا.ت نمونده بود ، ساعت حدودا ۱ نصفه شب و ا.ت بالا مزار پسر مورد علاقش نشسته بود....
ا.ت زانو هاش رو جمع کرد و لب هاشو از هم باز کرد: جیمینی! نمیخوای بلند شی؟
اشک های ا.ت روی گونه های سرد و بی رنگش جا خوش کردن و صدای گریه هاش تنها صدای داخل قبرستون بود
ا.ت دستاش رو روی سنگ قبر کوبید و با صدایی که بر اثر گریه خش دار شده بود زمزمه کرد: پاشو ! بلندشو پارک جیمین! دارن اذیتم میکنن، نمیخوای جلوشون رو بگیری؟ بهم میگن دیوونه! بلندشو بغلم کن ،اشکامو پاک کن! منو به عطر تنت دعوت کن!
جیمین ! من چجوری بدون بوسه هات آروم بگیرم؟ ها ؟؟
میام پیشت ! باور کن!
ا.ت تیغی که توی جیب شلوارش گذاشته بود رو بیرون آورد و کاغذ دورش رو باز کرد: شاید خیلی درد داشته باشه جیمینی! اما بیشتر از درد توی قلبم نیست:)
ا.ت چشماش رو بست و تیغ رو روی رگ دستش فشرد و ناله ای از درد سر داد...
ا.ت به قدری محکم تیغ رو کشید که خون روی صورتش پاشید و سیاهی مطلق...
شاید اون دنیا به هم برسن، کسی نمیدونه
خب گایز درخواستی بود گفته بود غمگین منم اینطوری غمگینش کردم
ولی دعا میکنم جیمین هر جا که هست سالم و خوشحال بمونه همچنین شما ها هم همیشه از اعماق قلبتون شاد باشید
حیح
ببعشید اگه بد شد🥺
۱۴.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.