معمای جاسوس شب.پارت ۱
tired. army : بچه ها این معماست که حدودا ۲ یا ۳ پارت طول می کشه و شما باید سعی کنین و جاسوس
یا جاسوس ها رو پیدا کنین ،البته تا قبل از پایان داستان
وارد سالن که شدم
صورت هاشون بسته بود و دستاشون رو زنجیر زده بودن
و قرار شده بود یکی یکی ازشون بازجویی کنم
.دولت به اونا شک کرده بود که اونا جاسوسی و برای راحت تر کردن پرونده باید ازشون اعتراف بگیرم.
امیدوارم کار آسونی باشه.(نویسنده:🙂خدا رحمت کنه ا/ت جان)
وارد اولین اتاق شدم جین بود
جین داشت به خاطر این که با پارچه صورت های هندرسامش رو پوشونده بودن با سرعت نور از عصبانیت رپ می کرد
جین: مرض دارین مگهههه؟
خب اگر می خواین چشماتون از زیبایی هام کور نشه عینک ماهی بزنین که از نور صورت عین ماهم کرو نشین
این چه کاریه ؟؟؟
چرا دنیا رو از صورت زیبای من محروم می کنییین؟
گفتم: ساکت باش
اگر می خوای کارت راحت بشه اعتراف کن
جین: من که کاری نکردم حالا این پارچه رو بردار
ا/ت: بگو شب دو هفتهی پیش روز دوشنبه ساعت ۱۱:۳۰دقیقه شب کجا بودی ؟
جین : من به زور یادمه ناهار چی خوردم ،چجوری اینو یادم بیاد ،یه راهنمایی می کنی؟
ا/ت : اون روز تو یا دوستات کلی اطلاعات از دولت رو فروخته توی خیابون طهران( جدی توی کره یه خیابون به این اسم هست)
جین: من که نبودم ،اصلا راهنمایی خوبی نبود .
حالا یادم اومد اون روز نامجون زد لیوان مورد علاقه ام رو شکست منم مجبور شدم برم یکی دیگه بگیرم ولی چون لیوان خیلی خاصی بود تا ساعت ۱۲ داشتم می گشتم یادمه چون دقیقا اون روز ساعت یه ساعت کشیده شد عقب و من اینو روز بعد فهمیدم بعدشم خندهی شیشه پاکنی رفت
ا/ت: شاهد داری ؟
جین:آره ،جیمینم باهام بود ولی حدودا ساعت ساعت ۱۱ رفت و جایی که من بودم یه ساعت با خیابون طهران با ماشین فاصله داشت
بازجویی تموم شد و برای شکنجه جین انداختیم توی یه اتاق پر از آیینه هایی که صورت رو غیر عادی نشون می دن
آخ
هنوز جیغالش رو می شنوم
رفتیم برای اثبات حرفای جین سراغ جیمین
جیمین : جین درست گفته من با اون بودم .اون خیلی سختگیره توی خرید و من رفته بودم کمکش
ا/ت: چرا ولش کردی؟
جیمین: من معمولا اون ساعت تمرین رقص های موزیک ویدیو رو می کنم برای همین برگشتم خونه
دوربین های خونمون هم اینو ثابت می کنه
رفتیم و دوربین ها رو چک کردیم ،راست می گفت
هنوز تیم فناوری دارن روش کار می کنن تا مطمئن شن فیلم واقعیه
نفر بعدی تهیونگ بود .
تا در رو باز کردم
تیهونگ( داد): اعتراف می کنممم
ا/ت:چیو؟؟؟
تهیونگ: من شیر موزای جونگکوک رو خوردم
فکر می کردم شوخی می کنه که کار رو به پلیس و اینا می کشه
ا/ت:😐
توی ذهنم گفتم : این به چی فکر می کنه ،ما برای چی اومدیم🤣🤣🤣
برای تهیونگ همچی رو توضیح دادم
تهیونگ :خب خداروشکر به خاطر شیر موزا نیست
یا جاسوس ها رو پیدا کنین ،البته تا قبل از پایان داستان
وارد سالن که شدم
صورت هاشون بسته بود و دستاشون رو زنجیر زده بودن
و قرار شده بود یکی یکی ازشون بازجویی کنم
.دولت به اونا شک کرده بود که اونا جاسوسی و برای راحت تر کردن پرونده باید ازشون اعتراف بگیرم.
امیدوارم کار آسونی باشه.(نویسنده:🙂خدا رحمت کنه ا/ت جان)
وارد اولین اتاق شدم جین بود
جین داشت به خاطر این که با پارچه صورت های هندرسامش رو پوشونده بودن با سرعت نور از عصبانیت رپ می کرد
جین: مرض دارین مگهههه؟
خب اگر می خواین چشماتون از زیبایی هام کور نشه عینک ماهی بزنین که از نور صورت عین ماهم کرو نشین
این چه کاریه ؟؟؟
چرا دنیا رو از صورت زیبای من محروم می کنییین؟
گفتم: ساکت باش
اگر می خوای کارت راحت بشه اعتراف کن
جین: من که کاری نکردم حالا این پارچه رو بردار
ا/ت: بگو شب دو هفتهی پیش روز دوشنبه ساعت ۱۱:۳۰دقیقه شب کجا بودی ؟
جین : من به زور یادمه ناهار چی خوردم ،چجوری اینو یادم بیاد ،یه راهنمایی می کنی؟
ا/ت : اون روز تو یا دوستات کلی اطلاعات از دولت رو فروخته توی خیابون طهران( جدی توی کره یه خیابون به این اسم هست)
جین: من که نبودم ،اصلا راهنمایی خوبی نبود .
حالا یادم اومد اون روز نامجون زد لیوان مورد علاقه ام رو شکست منم مجبور شدم برم یکی دیگه بگیرم ولی چون لیوان خیلی خاصی بود تا ساعت ۱۲ داشتم می گشتم یادمه چون دقیقا اون روز ساعت یه ساعت کشیده شد عقب و من اینو روز بعد فهمیدم بعدشم خندهی شیشه پاکنی رفت
ا/ت: شاهد داری ؟
جین:آره ،جیمینم باهام بود ولی حدودا ساعت ساعت ۱۱ رفت و جایی که من بودم یه ساعت با خیابون طهران با ماشین فاصله داشت
بازجویی تموم شد و برای شکنجه جین انداختیم توی یه اتاق پر از آیینه هایی که صورت رو غیر عادی نشون می دن
آخ
هنوز جیغالش رو می شنوم
رفتیم برای اثبات حرفای جین سراغ جیمین
جیمین : جین درست گفته من با اون بودم .اون خیلی سختگیره توی خرید و من رفته بودم کمکش
ا/ت: چرا ولش کردی؟
جیمین: من معمولا اون ساعت تمرین رقص های موزیک ویدیو رو می کنم برای همین برگشتم خونه
دوربین های خونمون هم اینو ثابت می کنه
رفتیم و دوربین ها رو چک کردیم ،راست می گفت
هنوز تیم فناوری دارن روش کار می کنن تا مطمئن شن فیلم واقعیه
نفر بعدی تهیونگ بود .
تا در رو باز کردم
تیهونگ( داد): اعتراف می کنممم
ا/ت:چیو؟؟؟
تهیونگ: من شیر موزای جونگکوک رو خوردم
فکر می کردم شوخی می کنه که کار رو به پلیس و اینا می کشه
ا/ت:😐
توی ذهنم گفتم : این به چی فکر می کنه ،ما برای چی اومدیم🤣🤣🤣
برای تهیونگ همچی رو توضیح دادم
تهیونگ :خب خداروشکر به خاطر شیر موزا نیست
۹.۳k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.