پارت دو فن فیک دیابولیک لاورز⚁
خب دیگه رسیدم . در رو باز کردم و با صدای بلند گفتم :
- تادایما ( من برگشتم ) طبق معمول هیچ کس نبود که جوابم رو بده ، گوشه در رو که نگاه کردم برام نامه اومده بود ، و خب اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود : آخه کی وقتی گوشی و اون همه وسیله ارتباطی هست . دِ آخه نامه ؟
دومین چیزی که به ذهنم رسید این بود : نامه اخراج از مدرسه !!! نه نه نه هیچ هم اینطور نیست !اگه این طور بود خودشون بهم می گفتن !
سومین چیز : دِ آخه عزیز من برو نامه هرو بخون می فهمی !
خب نامه هرو باز کردم توش نوشته بود :
برای یائوروزو براوان از مارگارتا براوان ( چیس) :
یائوروزو براوان شما قراره برای مدتی ( ساکاماکی ) بروید ...
هه چه انتظاری داشتم ؟ الان ایکنه اون عتیقه بیاد حالم رو بپرسه؟ با این حرفم یه خنده عصبی کردم ، شاید مخم با این درس ( تاریخ ) عیب برداشته؟ بعید نبود ! ولی بد تر از همه از
- تادایما ( من برگشتم ) طبق معمول هیچ کس نبود که جوابم رو بده ، گوشه در رو که نگاه کردم برام نامه اومده بود ، و خب اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود : آخه کی وقتی گوشی و اون همه وسیله ارتباطی هست . دِ آخه نامه ؟
دومین چیزی که به ذهنم رسید این بود : نامه اخراج از مدرسه !!! نه نه نه هیچ هم اینطور نیست !اگه این طور بود خودشون بهم می گفتن !
سومین چیز : دِ آخه عزیز من برو نامه هرو بخون می فهمی !
خب نامه هرو باز کردم توش نوشته بود :
برای یائوروزو براوان از مارگارتا براوان ( چیس) :
یائوروزو براوان شما قراره برای مدتی ( ساکاماکی ) بروید ...
هه چه انتظاری داشتم ؟ الان ایکنه اون عتیقه بیاد حالم رو بپرسه؟ با این حرفم یه خنده عصبی کردم ، شاید مخم با این درس ( تاریخ ) عیب برداشته؟ بعید نبود ! ولی بد تر از همه از
۱.۴k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.