پارت 2 به خواطر یکی شرایط رو کم کردم

رفتی به محلی که کوک داد

ت:وایی اینجا شبیه محله ی خلافکار هاست ولی شیبه بالا شهر هاست
خوب بزار ببینم که کدوم خونست.......

دقایقی بعد :اها دیدمش
تق... تق..
یکی درو باز کرد
ت:اوه چه پسر قشنگی! لباشو!( زیر لب زمزمه میکردی)

ت:سفارش شماست؟

پسر:اره.... میتونم اسم شریف تونو بپرسم

ت:اره عه... چیزه.... اسمم مایاست اسم شما چی؟

پسر:من اسمم جیمینه

ت:باشه من دیگه برم

جیمین:میای یه قهوه بخوریم حالا؟

ت:عه چیزه من..... اره ممنون میشم

جیمین:بیا تو
میری تو و درو میبنده

ت:چه خونه ی قشنگی

جیمین:ممنون!

ت:من میتونم برم سرویس بهداشتی

جیمین:اره طبقه ی بالا سمت راست

ت:ممنون

میری بالا و زیر لب میگی( چه پسر خوشگلی بود ها)

میای پایین: قهوتونو میخورید

ت:من دیگه برم!

جیمین:بودی هالا

ت:نه من باید برم پیش دوستم خدانگهدار

جیمین:باشه خدانگهدار

میری و زنگ میزنی به لیا
ت:الو لیا امروز بیا بریم کافه یک چیزا بهت بگم که نمیدونی

لیا:اوه اوه چی شده کجا بیام کی بیام ها

ت:ادرسو میدی و قطع میکنی

میری کافه
ت:داشتم دنبال لیا میگشتم تا اون پسره رو دیدم جیمین! پسره نکنه تعقیبم کرده؟ ها همسایمون کوک ااینجاچیکار داره

شرایط پارت بعد
5 تا کامنت
4 لایک