عشق در نفرت
p17
افتادم روش..دستاشو روی پهلوهام گذاشت که تعادلشو حفظ کنه ..چش تو چش بودیم(میخواین برینم به احساستون😂)همینجوری زل زده بودیم به هم که به خودم اومدم و پاشدم نشستم
+خب...دستبندمو واقعا تو ور نداشتی؟
_خب و درد
+ایشش با تواما..روزی نرسه که بفهمم دست توعه
_برسه چیکار میکنی مثلا؟
+با دستای خودم خفت میکنم هرچی میکشم از دسته توعه
_از دست من نیست وگرنه چرا بین این همه ادم تو رو اذیت کنن؟تقصیر خودته
راس میگفت بین این همه ادم چرا بابد منو اذیت کنن..هعی..یعنی بابام الان چیکار میکنه؟...جیمین میدونه؟اصن رفته خونه یا نه؟
_چته لال شدی
+میگم جیمین نرفته خونشون
_ها¿
+جیمینیومیگم از اون موقع که اتاقارو درست کردن دیگه رفته خونه باباشو ببینه؟
_چرا از من میپرسی
+خب..چون...خودش جوابمو نمیده
_هه...دوسش داری
+خب اره معلومه که دوسش دارم چرا نباید دوسش داشته باشم اصن به تو چه
_درست حرف بزناا..بعدشم اون تورو دوس نداره
+میدونم
_خیلی احمقی اخه وقتی دوست نداره چرا توودوسش داری
میخواستم چیزی بگم که صدای یه مردی از بلند گو اومد
€وقتتون تموم شد پاشین لباساتونو بپوشین و بیاین ۵دقیقه وقت دارین...راستی کلاس استخرتون از این به بعد با خانومه کیم برگذار میشه
_+نهههههههع
+تو چته اون که مامانته کاریت نداره زار میزنی
_وای خدااا..
+صب کن ببینم نکنه..
_دلمون میخواد به تو چع
+بزا حرفمو بزنم
_گذاشتم انقد زر بزنی که ۲ساعتم تموم شد حالا بشین هی زر بزن تا دیر بری بت نمره منفی بده
پاشدیم رفتیم لباسامونو بپوشیم(اسلاید بعد) تهیونگ رفت تو حموم منم همونجا تو اتاق عوض کردم..هنوز زیپمو بالا نکشیده بودم که....
افتادم روش..دستاشو روی پهلوهام گذاشت که تعادلشو حفظ کنه ..چش تو چش بودیم(میخواین برینم به احساستون😂)همینجوری زل زده بودیم به هم که به خودم اومدم و پاشدم نشستم
+خب...دستبندمو واقعا تو ور نداشتی؟
_خب و درد
+ایشش با تواما..روزی نرسه که بفهمم دست توعه
_برسه چیکار میکنی مثلا؟
+با دستای خودم خفت میکنم هرچی میکشم از دسته توعه
_از دست من نیست وگرنه چرا بین این همه ادم تو رو اذیت کنن؟تقصیر خودته
راس میگفت بین این همه ادم چرا بابد منو اذیت کنن..هعی..یعنی بابام الان چیکار میکنه؟...جیمین میدونه؟اصن رفته خونه یا نه؟
_چته لال شدی
+میگم جیمین نرفته خونشون
_ها¿
+جیمینیومیگم از اون موقع که اتاقارو درست کردن دیگه رفته خونه باباشو ببینه؟
_چرا از من میپرسی
+خب..چون...خودش جوابمو نمیده
_هه...دوسش داری
+خب اره معلومه که دوسش دارم چرا نباید دوسش داشته باشم اصن به تو چه
_درست حرف بزناا..بعدشم اون تورو دوس نداره
+میدونم
_خیلی احمقی اخه وقتی دوست نداره چرا توودوسش داری
میخواستم چیزی بگم که صدای یه مردی از بلند گو اومد
€وقتتون تموم شد پاشین لباساتونو بپوشین و بیاین ۵دقیقه وقت دارین...راستی کلاس استخرتون از این به بعد با خانومه کیم برگذار میشه
_+نهههههههع
+تو چته اون که مامانته کاریت نداره زار میزنی
_وای خدااا..
+صب کن ببینم نکنه..
_دلمون میخواد به تو چع
+بزا حرفمو بزنم
_گذاشتم انقد زر بزنی که ۲ساعتم تموم شد حالا بشین هی زر بزن تا دیر بری بت نمره منفی بده
پاشدیم رفتیم لباسامونو بپوشیم(اسلاید بعد) تهیونگ رفت تو حموم منم همونجا تو اتاق عوض کردم..هنوز زیپمو بالا نکشیده بودم که....
۱۰.۳k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.