تک پارتی از جیمین درخواستی
تک پارتی جیمین...
سردرد شدید داشتم قرص خوردم و روی مبل خوابیدم.
قبلا زنگ زده بود و گفته بود کار داره و ممکنه نزدیک صبح بیاد خونه.
هوف فکر و خیال حالمو خراب کرده بود.
این چند روز حالت تهوع تموم بدنمو به هم ریخته بود.
نمیدونستم چم شده...
خواب بودم که با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم.
با بیحالی جواب دادم.
+ الو؟
- سلام خوبی؟
+ اوفف جولی حالم بده میای بریم باهم دکتر؟
- اره حتما حاضر شو بیام دنبالت.
+ باش پس فعلا!
قطع کردم و رفتم و لباس پوشیدم.
با تک زنگ جولی رفتم پایین و سوار ماشین شدم.
- چت شده؟
+ حوصله ندارم و حالم بده.
- چرا؟
+ یکم اعصابم بخاطر کارای جیمین به هم ریخته!
راه افتاد و رفتیم دکتر.
از ماشین پیاده شدم که بریم داخل مطب که سرم گیج رفت و همه جا تاریک شد.
چشامو که باز کردم توی اتاق بودم و سروم توی دستم بود.
درباز شد و جیمین اومد داخل.
+ جیمین تو اینجا چی میکنی؟
جیمین: نگرانت بودم سریع اومدم جولی بهم خبر داد.
داشت حرف میزد که دکتر اومد داخل اتاق..
دکتر: خب خب میبینم که حال مامان کوچولومون خوبه!
+ م...مامان کوچولو؟ کدوم کوچولو؟
دکتر: تبریک میگم خانم شما باردار هستید.
ضربان قلبم رفت بالا هم شوک هم خوشحالی.
جیمین محکم بغلم کرد که جیغ زدم آییییی.
ذوق و خوشحالی تو نگاهش کاملا قابل تشخیص بود.
جیمین: دارم بابا میشم هققق مرسی ا/ت مرسی عشقممممم💋
(درخواستی)
سردرد شدید داشتم قرص خوردم و روی مبل خوابیدم.
قبلا زنگ زده بود و گفته بود کار داره و ممکنه نزدیک صبح بیاد خونه.
هوف فکر و خیال حالمو خراب کرده بود.
این چند روز حالت تهوع تموم بدنمو به هم ریخته بود.
نمیدونستم چم شده...
خواب بودم که با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم.
با بیحالی جواب دادم.
+ الو؟
- سلام خوبی؟
+ اوفف جولی حالم بده میای بریم باهم دکتر؟
- اره حتما حاضر شو بیام دنبالت.
+ باش پس فعلا!
قطع کردم و رفتم و لباس پوشیدم.
با تک زنگ جولی رفتم پایین و سوار ماشین شدم.
- چت شده؟
+ حوصله ندارم و حالم بده.
- چرا؟
+ یکم اعصابم بخاطر کارای جیمین به هم ریخته!
راه افتاد و رفتیم دکتر.
از ماشین پیاده شدم که بریم داخل مطب که سرم گیج رفت و همه جا تاریک شد.
چشامو که باز کردم توی اتاق بودم و سروم توی دستم بود.
درباز شد و جیمین اومد داخل.
+ جیمین تو اینجا چی میکنی؟
جیمین: نگرانت بودم سریع اومدم جولی بهم خبر داد.
داشت حرف میزد که دکتر اومد داخل اتاق..
دکتر: خب خب میبینم که حال مامان کوچولومون خوبه!
+ م...مامان کوچولو؟ کدوم کوچولو؟
دکتر: تبریک میگم خانم شما باردار هستید.
ضربان قلبم رفت بالا هم شوک هم خوشحالی.
جیمین محکم بغلم کرد که جیغ زدم آییییی.
ذوق و خوشحالی تو نگاهش کاملا قابل تشخیص بود.
جیمین: دارم بابا میشم هققق مرسی ا/ت مرسی عشقممممم💋
(درخواستی)
۳۶.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.