استاد تاریخ فا*کی ( part 23 )
📚🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚
📚🖤 پارت 23 🖤📚
🎻 ادامه🎻 :
_چرا سر کلاس من حرف میزنید ( بلند 🗣 )
سونگ : عاا تقصیر من بود استاد ، ببخشید
_خانم پارک شما که میدونید نباید سر کلاسمن حرف زد مگه نه
ام بله استاد میدونم ببخشید
_خب خب مثه اینکه خانم پارک این قسمت از بخش فلسفه جواب میدن
ببخشید دیگه تکرار نمیشه استاد لطفااا
_منتظرم که بیاد و جواب بدین ( خیلی سرد بود حرفاش )
سونگ : مگه کری گفتم که ببخشید کم بود ا.ت هم گفت ، اصلا تقصیر من بود اون چرا باید این فلسفهی خسته کنندهی تورو جواب بده خودم میام چه کاریه
_ادبتو خوردی پسرهی..... هوففف روز اولته چیزی بهت نمیگم بلبل زبونیم که میکنی
_خب حالا ( نفس عمیق کشید ) تو بیا ببینم چیا تو استینت داری (با حالت پوزخند)
سونگ : اوکی مشکلی نیست
سونگ هعی با توام سونگ ، تو که تازه چند ساعت پیش اومدی هیچیم که نمیدونی پسرهی احمق ( اروم زیر لب گفت جوری که سونگ بشنوه )
سونگ : غمت نباشه خوشمل مشکلی ندارم
☁ از زبان ا.ت ☁ :
سرمو به نشانهی تایید تکون دادم
سونگ رفت و وایساد روی سکـی نسبتا کوتاهی که دبیرا همیشه توضیحاته درسارو میدن
_خب من ازت فقط 3 تا سوال از فصل اخر میپرسم همین به همین اسونی پسر گل ، تازه چون تازه اومدی این نمراتو حساب نمیکنم فقط بهت میفهمونم کسی حق حرف زدن تو کلاس منو نداره چه برسه بلبل زبونی.
وایی نه فصل آخر وایی اینقدر سخته که هیچ دبیری توی هیچ سال تحصیلیای نه ازش امتحان میگیره نه پرسش ، وایی حالا چه برسه به این تازه وارد که حتی 5 ساعتم نمیشه اومده ، شک دارم تازه اسم جون هم بدونه چه برسه به سوالاتش جواب بده.
توی کلاس پچ پچ دوباره شروع شد که معلومه موضوعشم اینه که جون چرا با تازه وارد اینکارو میکنه ، از قبافهی سونگ معلومه براش مهم نیست و خیلی خونسرده.
جون تا خواست اولین سوالو بپرسه که یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🥺👋🏻✨
"کیوی خشن🥝🔪
📚🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚
📚🖤 پارت 23 🖤📚
🎻 ادامه🎻 :
_چرا سر کلاس من حرف میزنید ( بلند 🗣 )
سونگ : عاا تقصیر من بود استاد ، ببخشید
_خانم پارک شما که میدونید نباید سر کلاسمن حرف زد مگه نه
ام بله استاد میدونم ببخشید
_خب خب مثه اینکه خانم پارک این قسمت از بخش فلسفه جواب میدن
ببخشید دیگه تکرار نمیشه استاد لطفااا
_منتظرم که بیاد و جواب بدین ( خیلی سرد بود حرفاش )
سونگ : مگه کری گفتم که ببخشید کم بود ا.ت هم گفت ، اصلا تقصیر من بود اون چرا باید این فلسفهی خسته کنندهی تورو جواب بده خودم میام چه کاریه
_ادبتو خوردی پسرهی..... هوففف روز اولته چیزی بهت نمیگم بلبل زبونیم که میکنی
_خب حالا ( نفس عمیق کشید ) تو بیا ببینم چیا تو استینت داری (با حالت پوزخند)
سونگ : اوکی مشکلی نیست
سونگ هعی با توام سونگ ، تو که تازه چند ساعت پیش اومدی هیچیم که نمیدونی پسرهی احمق ( اروم زیر لب گفت جوری که سونگ بشنوه )
سونگ : غمت نباشه خوشمل مشکلی ندارم
☁ از زبان ا.ت ☁ :
سرمو به نشانهی تایید تکون دادم
سونگ رفت و وایساد روی سکـی نسبتا کوتاهی که دبیرا همیشه توضیحاته درسارو میدن
_خب من ازت فقط 3 تا سوال از فصل اخر میپرسم همین به همین اسونی پسر گل ، تازه چون تازه اومدی این نمراتو حساب نمیکنم فقط بهت میفهمونم کسی حق حرف زدن تو کلاس منو نداره چه برسه بلبل زبونی.
وایی نه فصل آخر وایی اینقدر سخته که هیچ دبیری توی هیچ سال تحصیلیای نه ازش امتحان میگیره نه پرسش ، وایی حالا چه برسه به این تازه وارد که حتی 5 ساعتم نمیشه اومده ، شک دارم تازه اسم جون هم بدونه چه برسه به سوالاتش جواب بده.
توی کلاس پچ پچ دوباره شروع شد که معلومه موضوعشم اینه که جون چرا با تازه وارد اینکارو میکنه ، از قبافهی سونگ معلومه براش مهم نیست و خیلی خونسرده.
جون تا خواست اولین سوالو بپرسه که یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🥺👋🏻✨
"کیوی خشن🥝🔪
۱۶.۳k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.