𝒑𝒂𝒓𝒕18
𝒑𝒂𝒓𝒕18
((تهیونگ))
ته: باشه اگه وقت کنم حتما
^قبلا خیلی ناراحت میشدم که شما بین منشی هاتون فرق میزاشتین ... ولی وقتی فهمیدم ............
سرمو کج کردم
ته: چی فهمیدی ؟
همزمان در اتاق باز شد و منشی دوم شینو وارد شد ...
با کفشای پاشنه بلندش دنگ دنگ دنگ دنگ جلو میومد .....
چشمام درست شده بود ...
هیچی نمیفهمیدم ...
اقای ایان اشاره کرد که سکوت کنم تا سوپرایزش لو نره
_قهوتون رئیس
ته: اها ممنون
_ممنونننن؟!؟!؟! (متعجب نگام کرد)
ته: ام... خب ... اره دیگه چون من قهوه نمیخواستم ولی خوب شد اوردی دستت درد نکنه ....ولی دفعه بعد لطفا در بزن :)
_ححح احخخ ببخشیددد در ... یکمش باز بود ......
ته: عیب نداره دفعه بعد مراعات کن :)
_چشم رئیسسسس (و تا کمر جلوم دولا شد )
ته: خب دیگه برو بیرون
_چشممم
با کیوتی تمام اتاقو ترک کرد .....
تو دلم گفتم : این درسته ... برو برو بزار کف دست دوستت خانم منشی :)
ته: اها داشتین میگفتین اقای ایان
طفلی شوکه شد ...
حتما شینو براش تعریف کرده بود که سر کار چه دیو دو سر شاخیم .....
^ااا..... نه نه ... شما رئیس نمونه ای هستین .... من بهتون افتخار میکنممم
خندم گرفته بود ...
همه رد دادن انگار .....
ته: (خندیدم) خوبه خوبه ساعت چند ؟
^ساعت ۹ .... و اکه اجازه بدین امنروز من یکم زودتر برم که تدارکات اماده کنم ..... شینو چیزی نمیدونه
ته: باشه میتونی بری
^ممنونم رئیسس ...
و اینم رفت ........
.
.
.
((ا/ت))
+چتههه خب :|
_رئیس امروز عوض نشده ؟؟؟
+چرا اتفاقا :( خیلی خش..........
_اون یه فرشته شیطان نمای فوق سکسیه
با چیزی که شنیدم فوری سمتش برگشتم
+هنننن؟! فرشته ؟! سکسی ؟ کی ؟ اون ؟! حالت خوبه تووو ؟! ببینم تب کردی شینو ؟!؟!؟ اصلا ببینم مگه ایان دوپست پسرت نیست ؟!؟!؟!؟! :||
_عایششششششش اروممم تر ..... هست ولی ........ شبیه ایدلا نیست ....
+تازه امروز احساساتت بهش گل کرده ؟ :(
_امروز ازم تشکر کرد ا/تتتتتتتت ...
+هوم؟!
_من برای اولین بار خندیدنشو دیدمممم لعنتی چقدر قشنگ میخندههههه
+خندشو دیدی ؟ :(
_اون ایان خر که اصلا یادش نیست امروز تولدمه :(
+ا............... زود قضاوت نکن شاید ......
_شاید چی؟! ولش کن بابا مرتیکه با اون شکمش .... نمیخوام :(
+شینو رئیس دوست دختر داره هاا ... فقط گفتم بدونی :)
و با لبتاپ ور رفتم
_شوخی میکنییییییی؟؟
+نه جدی داره :) یه دختر خیلیییییییییییییی خوشگل خیلیااااا ... اره با یه قد بلندددددددد اصلا رشید باید سرتو بگیری بالا تا ببینیش .... یه هیکلیم داره که نگو و نپرس ... اره جونم بنظرم بچسب به ایان ولشم نکن :) اون به منو و توعه کوتوله نگا نمیکنه که :))))
چشمم به صفحه مانیتور بود .....
دروغ پشت دروغ .....
پاهام مدام از حرص ویبره میرفت ....
کیم ته ته پس قراره اذیت کنی ؟! اوک
((تهیونگ))
ته: باشه اگه وقت کنم حتما
^قبلا خیلی ناراحت میشدم که شما بین منشی هاتون فرق میزاشتین ... ولی وقتی فهمیدم ............
سرمو کج کردم
ته: چی فهمیدی ؟
همزمان در اتاق باز شد و منشی دوم شینو وارد شد ...
با کفشای پاشنه بلندش دنگ دنگ دنگ دنگ جلو میومد .....
چشمام درست شده بود ...
هیچی نمیفهمیدم ...
اقای ایان اشاره کرد که سکوت کنم تا سوپرایزش لو نره
_قهوتون رئیس
ته: اها ممنون
_ممنونننن؟!؟!؟! (متعجب نگام کرد)
ته: ام... خب ... اره دیگه چون من قهوه نمیخواستم ولی خوب شد اوردی دستت درد نکنه ....ولی دفعه بعد لطفا در بزن :)
_ححح احخخ ببخشیددد در ... یکمش باز بود ......
ته: عیب نداره دفعه بعد مراعات کن :)
_چشم رئیسسسس (و تا کمر جلوم دولا شد )
ته: خب دیگه برو بیرون
_چشممم
با کیوتی تمام اتاقو ترک کرد .....
تو دلم گفتم : این درسته ... برو برو بزار کف دست دوستت خانم منشی :)
ته: اها داشتین میگفتین اقای ایان
طفلی شوکه شد ...
حتما شینو براش تعریف کرده بود که سر کار چه دیو دو سر شاخیم .....
^ااا..... نه نه ... شما رئیس نمونه ای هستین .... من بهتون افتخار میکنممم
خندم گرفته بود ...
همه رد دادن انگار .....
ته: (خندیدم) خوبه خوبه ساعت چند ؟
^ساعت ۹ .... و اکه اجازه بدین امنروز من یکم زودتر برم که تدارکات اماده کنم ..... شینو چیزی نمیدونه
ته: باشه میتونی بری
^ممنونم رئیسس ...
و اینم رفت ........
.
.
.
((ا/ت))
+چتههه خب :|
_رئیس امروز عوض نشده ؟؟؟
+چرا اتفاقا :( خیلی خش..........
_اون یه فرشته شیطان نمای فوق سکسیه
با چیزی که شنیدم فوری سمتش برگشتم
+هنننن؟! فرشته ؟! سکسی ؟ کی ؟ اون ؟! حالت خوبه تووو ؟! ببینم تب کردی شینو ؟!؟!؟ اصلا ببینم مگه ایان دوپست پسرت نیست ؟!؟!؟!؟! :||
_عایششششششش اروممم تر ..... هست ولی ........ شبیه ایدلا نیست ....
+تازه امروز احساساتت بهش گل کرده ؟ :(
_امروز ازم تشکر کرد ا/تتتتتتتت ...
+هوم؟!
_من برای اولین بار خندیدنشو دیدمممم لعنتی چقدر قشنگ میخندههههه
+خندشو دیدی ؟ :(
_اون ایان خر که اصلا یادش نیست امروز تولدمه :(
+ا............... زود قضاوت نکن شاید ......
_شاید چی؟! ولش کن بابا مرتیکه با اون شکمش .... نمیخوام :(
+شینو رئیس دوست دختر داره هاا ... فقط گفتم بدونی :)
و با لبتاپ ور رفتم
_شوخی میکنییییییی؟؟
+نه جدی داره :) یه دختر خیلیییییییییییییی خوشگل خیلیااااا ... اره با یه قد بلندددددددد اصلا رشید باید سرتو بگیری بالا تا ببینیش .... یه هیکلیم داره که نگو و نپرس ... اره جونم بنظرم بچسب به ایان ولشم نکن :) اون به منو و توعه کوتوله نگا نمیکنه که :))))
چشمم به صفحه مانیتور بود .....
دروغ پشت دروغ .....
پاهام مدام از حرص ویبره میرفت ....
کیم ته ته پس قراره اذیت کنی ؟! اوک
۵.۵k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.