پارت♕۱۵♕
رفتیم داخل سالن منتظر قاضی بودیم من خودم دوست نداشتم طلاق بگیرم ولی مجبور بودم
چند دقیقه بعد (قاضی ~)
~بعد از برسی پرونده ی طلاق چون هر دو طرف توافق دارن به طلاق در جلسه ی اول تمام میشه
مطمئن هستین خانم پارک ا. ت و آقای کیم نامجون به طلاق؟
هردو: بله
~ باشه پس لطفا این فرم ها رو امضا کنید (دوستان مطمئن نیستم دادگاه چجوریه شما اینجوری فک کنید)
از زبان راوی
هردو فرم ها رو امضا کردن و قاضی اعلام کرد آنها با هم هیچ نسبتی ندارن ا. ت تو چشمای نامجون نگاه کرد چیزی جز خوشحالی نمیدید ا. ت دوست نداشت طلاق بگیره چون عاشق نامجون بود ولی به خاطر شادی و خوشبختی نامجون باید اینکارو میکرد ولی خودش چی؟ تکلیف بچش چی میشد؟ برای ا. ت شادی نامجون مهم تر از آینده ی بچه و خودش بود
پرش زمانی به بعد از ظهر
از زبان ا. ت
امروز سخترین روز زندگیم بود حالم اصلا خوب نبود تو این مدت همه چیز رو برای ته سومی تعریف کردم با حس اینکه الان حالم بد میشه به ته سومی زنگ زدم بیاد پیشم و.....
شرایط
دوتا فالو
15 لایک
چند دقیقه بعد (قاضی ~)
~بعد از برسی پرونده ی طلاق چون هر دو طرف توافق دارن به طلاق در جلسه ی اول تمام میشه
مطمئن هستین خانم پارک ا. ت و آقای کیم نامجون به طلاق؟
هردو: بله
~ باشه پس لطفا این فرم ها رو امضا کنید (دوستان مطمئن نیستم دادگاه چجوریه شما اینجوری فک کنید)
از زبان راوی
هردو فرم ها رو امضا کردن و قاضی اعلام کرد آنها با هم هیچ نسبتی ندارن ا. ت تو چشمای نامجون نگاه کرد چیزی جز خوشحالی نمیدید ا. ت دوست نداشت طلاق بگیره چون عاشق نامجون بود ولی به خاطر شادی و خوشبختی نامجون باید اینکارو میکرد ولی خودش چی؟ تکلیف بچش چی میشد؟ برای ا. ت شادی نامجون مهم تر از آینده ی بچه و خودش بود
پرش زمانی به بعد از ظهر
از زبان ا. ت
امروز سخترین روز زندگیم بود حالم اصلا خوب نبود تو این مدت همه چیز رو برای ته سومی تعریف کردم با حس اینکه الان حالم بد میشه به ته سومی زنگ زدم بیاد پیشم و.....
شرایط
دوتا فالو
15 لایک
۶.۹k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.