خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p¹⁹
لیا:حالا فهمیدیم دوست دختر داری(زیر لب و آروم)
وقت رفتن بود و کوک رفت تا ماشینو روشن کنه
با ناامیدی برگشت داخل و گفت:
–:ماشینم روشن نمیشه.احتمالا امشب رو اینجا بخوابیم
هان:چی!خب بیا بریم ی نگاه بندازم ی چیزایی سر در میارم
اونام رفتن و با ناامیدی برگشتن
هان:الان درست نمیشه حداکثر ۲روز باید تعمیرگاه باشه
مجبور شدیم اون شب و اونجا توی ی اتاق بخوابیم
صبح
پا پرتوی نوری که به چشمم میخورد از خواب نازم بیدار شدم و کوک رو دیدم که توی تراس نشسته
رفتم پیشش
+:صبح بخیر
–:صبح بخیر .خوب خوابیدی؟
+آه..اره
–:خب آماده شو بریم پایین برای صبحونه
+:باش
ی لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
+:صبح بخیر
م/ک:صبح تو هم بخیر عزیزم.کنار کوک بشین
+:........
حمایت کنین.
حمایت نشه نمیزارماا🥺
p¹⁹
لیا:حالا فهمیدیم دوست دختر داری(زیر لب و آروم)
وقت رفتن بود و کوک رفت تا ماشینو روشن کنه
با ناامیدی برگشت داخل و گفت:
–:ماشینم روشن نمیشه.احتمالا امشب رو اینجا بخوابیم
هان:چی!خب بیا بریم ی نگاه بندازم ی چیزایی سر در میارم
اونام رفتن و با ناامیدی برگشتن
هان:الان درست نمیشه حداکثر ۲روز باید تعمیرگاه باشه
مجبور شدیم اون شب و اونجا توی ی اتاق بخوابیم
صبح
پا پرتوی نوری که به چشمم میخورد از خواب نازم بیدار شدم و کوک رو دیدم که توی تراس نشسته
رفتم پیشش
+:صبح بخیر
–:صبح بخیر .خوب خوابیدی؟
+آه..اره
–:خب آماده شو بریم پایین برای صبحونه
+:باش
ی لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
+:صبح بخیر
م/ک:صبح تو هم بخیر عزیزم.کنار کوک بشین
+:........
حمایت کنین.
حمایت نشه نمیزارماا🥺
۵.۰k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.