فیک کوک جدایی پارت دهم
علامت لیسا ** و ا/ت""
**واو برای چی
""نمیدونم
**مامانت خونست؟
""نه
**آیو کجاست؟
""دوشبه خونه ی دوستشه غروب قراره بیاد باهم بریم شهر بازی (حالا ا/ت اسم شهربازی رو هم به لیسا گفت نمیدونستم چی بنویسم)
""تو میای
** نه بابا کار دارم برید خوش بگذره
پایان حرف لیسا و ا/ت
از زبان لیسا
با ا/ت خداحافظی کردم
دیدم باز دوباره گوشیم زنگ خورد جواب دادم بله دیدم تهیونگه گفتم:چیه چی شده؟
گفت:لیسا جونگ کوک تصادف کرده
گفتم: چی واقعا الان من چیکار کنم؟
گفت: نمیدونم هرکاری میکنی ا/ت رو زودتر بیار
گفتم: یه کاریش میکنم دیگه
گفت: باشه خداحافظ
از زبان ا/ت
دیدم دوباره گوشیم زنگ میخوره باز لیسا بود
گفتم: انی چی شده
گفت: ا/ت جونگ کوک تصادف کرده
گفتم: چی؟؟؟؟؟؟
گفت: اگر هنوز دوستش داری بی به این آدرس
گوشی رو قط کردم یعنی کسی که سال ها دوستش داشتم الان رو تخت بیمارستانه!!!
صبر کردم تا آیو بیاد آیو اومد رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم سمت ماشین ماشین رو روشن کردم و تو راه همه چی رو برای آیو گفتم رسیدیم بیمارستان
رفتم سریع پیش لیسا لیسا گفت بردنش مراقب های ویژه میگن فقط یک نفر میتونه پیشش باشه دیدم تهیونگ و جیمین اونجا وایستاد ان که گفتن شاید بهتر باشه تو بری پیشش
گفتم : باشه میرم فقط لیسا مراقب آیو باش
رفتم داخل نشستم کنارش مو های سیاهش رو نوازش میکردم که آرم زمزمه کردم چرا اون کار رو با من کردی؟؟
که دیدم آروم زمزمه کرد بخشید کوچولو هنوزم بهم میگه کوچولو
گفتم: مگه نگفتم دیگه بهم نگو کوچولو
گفت: باشه هرچی که تو بخای کوچولو
اینم از این پارت امیدوارم که خوشتون اومده باشه
کامنت فراموش نشه💗💗
**واو برای چی
""نمیدونم
**مامانت خونست؟
""نه
**آیو کجاست؟
""دوشبه خونه ی دوستشه غروب قراره بیاد باهم بریم شهر بازی (حالا ا/ت اسم شهربازی رو هم به لیسا گفت نمیدونستم چی بنویسم)
""تو میای
** نه بابا کار دارم برید خوش بگذره
پایان حرف لیسا و ا/ت
از زبان لیسا
با ا/ت خداحافظی کردم
دیدم باز دوباره گوشیم زنگ خورد جواب دادم بله دیدم تهیونگه گفتم:چیه چی شده؟
گفت:لیسا جونگ کوک تصادف کرده
گفتم: چی واقعا الان من چیکار کنم؟
گفت: نمیدونم هرکاری میکنی ا/ت رو زودتر بیار
گفتم: یه کاریش میکنم دیگه
گفت: باشه خداحافظ
از زبان ا/ت
دیدم دوباره گوشیم زنگ میخوره باز لیسا بود
گفتم: انی چی شده
گفت: ا/ت جونگ کوک تصادف کرده
گفتم: چی؟؟؟؟؟؟
گفت: اگر هنوز دوستش داری بی به این آدرس
گوشی رو قط کردم یعنی کسی که سال ها دوستش داشتم الان رو تخت بیمارستانه!!!
صبر کردم تا آیو بیاد آیو اومد رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم سمت ماشین ماشین رو روشن کردم و تو راه همه چی رو برای آیو گفتم رسیدیم بیمارستان
رفتم سریع پیش لیسا لیسا گفت بردنش مراقب های ویژه میگن فقط یک نفر میتونه پیشش باشه دیدم تهیونگ و جیمین اونجا وایستاد ان که گفتن شاید بهتر باشه تو بری پیشش
گفتم : باشه میرم فقط لیسا مراقب آیو باش
رفتم داخل نشستم کنارش مو های سیاهش رو نوازش میکردم که آرم زمزمه کردم چرا اون کار رو با من کردی؟؟
که دیدم آروم زمزمه کرد بخشید کوچولو هنوزم بهم میگه کوچولو
گفتم: مگه نگفتم دیگه بهم نگو کوچولو
گفت: باشه هرچی که تو بخای کوچولو
اینم از این پارت امیدوارم که خوشتون اومده باشه
کامنت فراموش نشه💗💗
۷.۴k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲