سناریو فیک
خانواده بد
P4
رفتم تو تختم انقدر خسته بدم که سریع خوابم برد
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم و لباسام پوشیدم و به سمت خونه رفتم رسیدم و صاحب خونه رو دیدم و قرار داد بستیم و دیدن ساعت ۸ من باید ساعت ۹ سر کارم باشم پس رفتم به سمت محل کارم رسیدم و کار کردم
فلش بک به ۱ هفته بعد
خب من ۱ هفته هست که دارم آزمایشی کار میکنم و امروز قرار بود که تکلیفمو روشن کنن که میتونم توی شرکت کار کنم یا نه
ویو ات:
داشتم کارم انجام میدادم که صاحب کارم اومد سمتم و گفت (صاحب کار@)
@خب ببین ات تو خیلی سنت کمه ولی چون کارتو اندازه ی آدمای ۲۴ ساله خوب انجام میدی می تونی توی شرکت کار کنی
+واقعا!(ذوق)خیلی خیلی ممنونم
فلش بک به ۶ سال بعد
خب الان ۶ ساله که از خانوادم جدا شدم و من الان صاحب یه شرکت مد لباسم که اسمش شرکت EUP و خر پول حساب میشم اما من ات قبلی نیستم بلکه ریسک پذیر شدم و قوی و نترسم و البته تکواند کارم و کمربند مشکی دارم و امسال دانشگاه چونگ آنگ (دانشگاه مد و فشن توی کره جنوبی) قبول شدم و فردا قراره اولین جلسه رو برم
#سناریوفیک
P4
رفتم تو تختم انقدر خسته بدم که سریع خوابم برد
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم و لباسام پوشیدم و به سمت خونه رفتم رسیدم و صاحب خونه رو دیدم و قرار داد بستیم و دیدن ساعت ۸ من باید ساعت ۹ سر کارم باشم پس رفتم به سمت محل کارم رسیدم و کار کردم
فلش بک به ۱ هفته بعد
خب من ۱ هفته هست که دارم آزمایشی کار میکنم و امروز قرار بود که تکلیفمو روشن کنن که میتونم توی شرکت کار کنم یا نه
ویو ات:
داشتم کارم انجام میدادم که صاحب کارم اومد سمتم و گفت (صاحب کار@)
@خب ببین ات تو خیلی سنت کمه ولی چون کارتو اندازه ی آدمای ۲۴ ساله خوب انجام میدی می تونی توی شرکت کار کنی
+واقعا!(ذوق)خیلی خیلی ممنونم
فلش بک به ۶ سال بعد
خب الان ۶ ساله که از خانوادم جدا شدم و من الان صاحب یه شرکت مد لباسم که اسمش شرکت EUP و خر پول حساب میشم اما من ات قبلی نیستم بلکه ریسک پذیر شدم و قوی و نترسم و البته تکواند کارم و کمربند مشکی دارم و امسال دانشگاه چونگ آنگ (دانشگاه مد و فشن توی کره جنوبی) قبول شدم و فردا قراره اولین جلسه رو برم
#سناریوفیک
۲۴۵
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.