از اون روز توجه کوک بهم بیشتر بود
از اون روز توجه کوک بهم بیشتر بود
ولی همش بازم من تهوع داشتم ولی کوک متوجه نشده
امشب کوک زود اومد و گفت:برو حاضر شو بریم بیرون
ج. چی چی ب.باشه الان(ذوق)
رفتیم بیرون که دیدم آتیش بازیه نه نه من فوبیای
صدای بلند دارم کوک داشت منتظر به آسمون برای
ااتیش بازی نگاه می کرد که یهو یدونه زدن صداش خیلی خیلی خیلی زیاد بود دستم رو بردم سمت
گوشام و عقب عقب رفتم که کوک گرفتم
ک. چت شده جیسو
ج. ت.تو.رو.خ.خدا ب.بریم
ک . چراا
ج . من فوبیای صدای بلند دارم خواهش میکنم ب.بریم
ک. چ.چی ب.باشه
ولی همش بازم من تهوع داشتم ولی کوک متوجه نشده
امشب کوک زود اومد و گفت:برو حاضر شو بریم بیرون
ج. چی چی ب.باشه الان(ذوق)
رفتیم بیرون که دیدم آتیش بازیه نه نه من فوبیای
صدای بلند دارم کوک داشت منتظر به آسمون برای
ااتیش بازی نگاه می کرد که یهو یدونه زدن صداش خیلی خیلی خیلی زیاد بود دستم رو بردم سمت
گوشام و عقب عقب رفتم که کوک گرفتم
ک. چت شده جیسو
ج. ت.تو.رو.خ.خدا ب.بریم
ک . چراا
ج . من فوبیای صدای بلند دارم خواهش میکنم ب.بریم
ک. چ.چی ب.باشه
۴.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.