سلام بچه ها🖐🏻 این کتاب ترجمه کتاب BTS هست پارتی میزارم.
فصل اول : سئول]
پارت اول:
شلوغ ترین چهارراه کره تو ناحیه گانگنام سئول بود. کسایی که از پل هانام به روی رودخانه هان به سمت گانگنام میرن ، قبل از رفتن به بخشهای مختلف منطقه از این چهارراه میگذرن. وقتی ترافیک زیاده ، رانندهها ممکنه دهها دقیقه به چراغهای راهنمایی خیره بشن و منتظر نوبت خودشون باشن ، بخاطر همین مترو احتمالاً بهترین راه برای رسیدن به ایستگاه سینسا هست ، برای همین ممکنه پیدا کردن آدرس جایی که قبلا نرفتی خیلی سخت باشه. این موضوع برای جانگ هوسوک اتفاق افتاد.
بعد از امضای قرارداد کارآموزی با بیگهیت تو آوریل ۲۰۱۰ ، جیهوپ در حال گذروندن دوره آموزشی تو شهر زادگاهش گوانگجو بود که کمپانی بهش دستور داد که به خوابگاه کارآموزان بیگهیت نزدیک ساختمون Cheonggu در سئول نقل مکان کنه.
جیهوپ : خیلی ترسیده بودم. شب کریسمس بود و خیابونها پر از مردم بود ، اما من اصلا نمیتونستم شرایطم رو درک کنم.
اون هیچوقت سوار متروی سئول نشده بود یا شب کریسمس رو تو سینسا دونگ ، تجربه نکرده بود. حتی برای مردم سئول ، اینجا منطقهای با ترافیک زیاد بود ، اما موقعیت بد خوابگاه به اندازه مترو شلوغ و ناآشنا بود.
جیهوپ : من مدام میگفتم: " این ناامید کنندست ! " و در نهایت با رئیس وقت تماس گرفتم. " چطور میتونم به اونجا برسم؟ " اون مستقیم به راه افتاد و بهم کمک کرد و سرانجام به خوابگاه رسیدم.
این شروع زندگی خوابگاهی اون بود که از روز قبل چشم انتظارش بود و ده سال بعد هنوز به خوبی ازش یاد میکنه. اما تو اون روز شوکه شده بود.
جیهوپ : شوگا با لباس زیرش اونجا بود (میخنده). لباس های شسته شده روی زمین.. و همه با لباس زیرشون راه میرفتن. با خودم فکر کردم : ' حدس میزدم ، این زندگی تو خوابگاهه؟ '
حدود یک ماه و نیم قبل از این ، تو اوایل نوامبر ، مین یونگی شروع به کار کرد ، درست مثل جیهوپ به ایستگاه Sinsa Exit 1 رسید و به دنبال خوابگاه بود.
یونگی : پدر و مادرم رو رها کردم. یه استودیوی تمرین تو زیرزمین رستوران یوجونگ ، نزدیک ساختمون چئونگو وجود داره. من اونجا وایسادم تا پیداگ بیرون اومد و منو به داخل برد.
یونگی اون زمان هفده ساله بود. اون جوونتر از چیزی بود که زادگاهش دگو رو ترک کنه و به سئول بیاد ، فقط به این دلیل که میخواست تو موسیقی حرفهای داشته باشه. اما تو کره ، اگه کسی تو سئول نباشه ، تبدیل شدن به یه هنرمند اصلی خیلی سخته.
یونگی : من تو یه گروه رقص در دگو بودم ، و یه استودیو بود که توش کار میکردم. اما خیلی کوچک بود. ممکنه ما هر از گاهی یه کنسرت داشته باشیم؟ گاهی برای اجرامون بلیت میگرفتن نه پول. نه اینکه ما این کار رو برای پول انجام میدادیم
پارت اول:
شلوغ ترین چهارراه کره تو ناحیه گانگنام سئول بود. کسایی که از پل هانام به روی رودخانه هان به سمت گانگنام میرن ، قبل از رفتن به بخشهای مختلف منطقه از این چهارراه میگذرن. وقتی ترافیک زیاده ، رانندهها ممکنه دهها دقیقه به چراغهای راهنمایی خیره بشن و منتظر نوبت خودشون باشن ، بخاطر همین مترو احتمالاً بهترین راه برای رسیدن به ایستگاه سینسا هست ، برای همین ممکنه پیدا کردن آدرس جایی که قبلا نرفتی خیلی سخت باشه. این موضوع برای جانگ هوسوک اتفاق افتاد.
بعد از امضای قرارداد کارآموزی با بیگهیت تو آوریل ۲۰۱۰ ، جیهوپ در حال گذروندن دوره آموزشی تو شهر زادگاهش گوانگجو بود که کمپانی بهش دستور داد که به خوابگاه کارآموزان بیگهیت نزدیک ساختمون Cheonggu در سئول نقل مکان کنه.
جیهوپ : خیلی ترسیده بودم. شب کریسمس بود و خیابونها پر از مردم بود ، اما من اصلا نمیتونستم شرایطم رو درک کنم.
اون هیچوقت سوار متروی سئول نشده بود یا شب کریسمس رو تو سینسا دونگ ، تجربه نکرده بود. حتی برای مردم سئول ، اینجا منطقهای با ترافیک زیاد بود ، اما موقعیت بد خوابگاه به اندازه مترو شلوغ و ناآشنا بود.
جیهوپ : من مدام میگفتم: " این ناامید کنندست ! " و در نهایت با رئیس وقت تماس گرفتم. " چطور میتونم به اونجا برسم؟ " اون مستقیم به راه افتاد و بهم کمک کرد و سرانجام به خوابگاه رسیدم.
این شروع زندگی خوابگاهی اون بود که از روز قبل چشم انتظارش بود و ده سال بعد هنوز به خوبی ازش یاد میکنه. اما تو اون روز شوکه شده بود.
جیهوپ : شوگا با لباس زیرش اونجا بود (میخنده). لباس های شسته شده روی زمین.. و همه با لباس زیرشون راه میرفتن. با خودم فکر کردم : ' حدس میزدم ، این زندگی تو خوابگاهه؟ '
حدود یک ماه و نیم قبل از این ، تو اوایل نوامبر ، مین یونگی شروع به کار کرد ، درست مثل جیهوپ به ایستگاه Sinsa Exit 1 رسید و به دنبال خوابگاه بود.
یونگی : پدر و مادرم رو رها کردم. یه استودیوی تمرین تو زیرزمین رستوران یوجونگ ، نزدیک ساختمون چئونگو وجود داره. من اونجا وایسادم تا پیداگ بیرون اومد و منو به داخل برد.
یونگی اون زمان هفده ساله بود. اون جوونتر از چیزی بود که زادگاهش دگو رو ترک کنه و به سئول بیاد ، فقط به این دلیل که میخواست تو موسیقی حرفهای داشته باشه. اما تو کره ، اگه کسی تو سئول نباشه ، تبدیل شدن به یه هنرمند اصلی خیلی سخته.
یونگی : من تو یه گروه رقص در دگو بودم ، و یه استودیو بود که توش کار میکردم. اما خیلی کوچک بود. ممکنه ما هر از گاهی یه کنسرت داشته باشیم؟ گاهی برای اجرامون بلیت میگرفتن نه پول. نه اینکه ما این کار رو برای پول انجام میدادیم
۱.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.