خیانتکار من پارت ۱۱ اخر
وایبش تو ویدیو بعد این پارت میزارم حتما ببینید
......
میسو ویو
همه دورم جمع شدن
معلم ۱ . مامانت چند سالشه
$ ببخشید چرا باید بگم؟
معلم ۱. نمره خوبی تو درست بت میدم
$ همینجوریشم نمره زیره ۲۰ ندارم
معلم ۱ . اگه نگی صفر میدم
$ خیلی خب ۳۳ سالشه
معلم ۲. همسنیم یس
معلم ۱ . ماله منه
پسر ۱ . شمارتو بهم میدی ؟
$ نه
پسر ۲ . معلومه تا وقتی من اینجام چرا توی خرو انتخاب کنه . پوزخند
$ بت برنخوره ولی تو از اونم زشت تری
ا/ت ویو
_ برای چی اینکارو میکنی جناب مین
+ من بهت باید بگم بعد رفتنت هنوز عاشقت بودم
_ تو چشام زل زدی بهم گفتی ازم بدت میاد مهم نیستم برات
+ متاسفم اون بهم خیانت کرد... من فکر کردم تو برام خسته کننده شدی ... در صورتی که عشق تو کورم کرده بود فکر کردم بدونه تو میتونم متاسفم لطفا برگرد ... نبودی ببینی چقد سعی کردم خودکشی کنم بقیه جلومو گرفتن ... نبودی ببینی کله خونه شده بود پر از شراب ... پر از بطری های خالیش که هما خورد شده بود ... خواهش میکنم تمنات میکنم برگرد بزار باهم باشیم خواهش میکنم
_ نمیدونم
+ بیا دوباره ازدواج کنیم... میدونم کاری که کردم قابل بخشش نیس اما منو ببخش...
_ اگه دوباره اینکارو کردی؟
+ منو بکش
_ قبوله
پاشدم برم که شوگی دستمو گرف منو رو پاش نشوند داشتیم باهم لب میگرفتیم... چرا دروغ بگم؟ منم دوسش داشتم داشتم بهترین لذت دنیا رو میبردم که در باز شد شوگا بش اهمیت نداد
$ ام مامان ببخشید نباید مزاحم میشدم... درو بست
انقد لب گرفتیم که بوی خونو حس کردم خودشم خسته شد...
این پایان آغاز دیگری از فیک جدیدیه :)
......
میسو ویو
همه دورم جمع شدن
معلم ۱ . مامانت چند سالشه
$ ببخشید چرا باید بگم؟
معلم ۱. نمره خوبی تو درست بت میدم
$ همینجوریشم نمره زیره ۲۰ ندارم
معلم ۱ . اگه نگی صفر میدم
$ خیلی خب ۳۳ سالشه
معلم ۲. همسنیم یس
معلم ۱ . ماله منه
پسر ۱ . شمارتو بهم میدی ؟
$ نه
پسر ۲ . معلومه تا وقتی من اینجام چرا توی خرو انتخاب کنه . پوزخند
$ بت برنخوره ولی تو از اونم زشت تری
ا/ت ویو
_ برای چی اینکارو میکنی جناب مین
+ من بهت باید بگم بعد رفتنت هنوز عاشقت بودم
_ تو چشام زل زدی بهم گفتی ازم بدت میاد مهم نیستم برات
+ متاسفم اون بهم خیانت کرد... من فکر کردم تو برام خسته کننده شدی ... در صورتی که عشق تو کورم کرده بود فکر کردم بدونه تو میتونم متاسفم لطفا برگرد ... نبودی ببینی چقد سعی کردم خودکشی کنم بقیه جلومو گرفتن ... نبودی ببینی کله خونه شده بود پر از شراب ... پر از بطری های خالیش که هما خورد شده بود ... خواهش میکنم تمنات میکنم برگرد بزار باهم باشیم خواهش میکنم
_ نمیدونم
+ بیا دوباره ازدواج کنیم... میدونم کاری که کردم قابل بخشش نیس اما منو ببخش...
_ اگه دوباره اینکارو کردی؟
+ منو بکش
_ قبوله
پاشدم برم که شوگی دستمو گرف منو رو پاش نشوند داشتیم باهم لب میگرفتیم... چرا دروغ بگم؟ منم دوسش داشتم داشتم بهترین لذت دنیا رو میبردم که در باز شد شوگا بش اهمیت نداد
$ ام مامان ببخشید نباید مزاحم میشدم... درو بست
انقد لب گرفتیم که بوی خونو حس کردم خودشم خسته شد...
این پایان آغاز دیگری از فیک جدیدیه :)
۵.۵k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.