قلبم تند تند زد مطمئنم صدای تپش قلبم و شنید از ترس نبود ا
قلبم تند تند زد مطمئنم صدای تپش قلبم و شنید از ترس نبود از این بود من موقعی که قلبم تند میزنه یعنی دلش شیطونی میخواد
خودمو کنترل کردم
نامجون: میتونم صدای تپش قلبت رو بشنوم
ا.ت: ا.ت آروم باش خنگ نباش نفسعمیق بکش خدایا خدایاااااااااا نجاتم بده (تو ذهنش)
نامجون: هی به چی فکر میکنی
ا.ت: هان من هیچی چی داشتی میگفتی( بنده خدا تو باغ نیست)
نامجون: میگم میتونم صدای تپش قلبت که داره تند تند میزنه رو بشنوم
ا.ت: نه تو نمیتونی ( زنگ خورد و بچه ها اومدن تو کلاس اون هفت تا هم دستام و ول کردن)
رفتم نشستم که
نامجون: داشتی به چی فکر میکردی
ا.ت: اممممم هیچی
که اومد نزدیکم لپمو کشید
قلب ا.ت: عررررررررر بزار بوسش کنم بزار بوسشش کننننمممم خخخخیییللللللییی جججججذااااااببهههه
مغز ا.ت: هییسسسس دیوونش نکن بزار درسشو بخونه
ا.ت: دستمو گرفتم بالا گفتم میشه برم دستشویی
معلم : آره برو
رفتم دستشویی ا.ت: چرااا نمیزارید درسمو بخونم ایشش
مغز ا.ت: تقصیر این قلبته که هی زارت و زارت عاشق یکی میشه
خواستم از دستشو برم بیرون که نامجون اومد
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
نامجون:هههیییسسس (چسبوندمش به دیوار ) چرا این همه لجبازی هوممم
ا.ت: ت ترو خدا ولم کن
نامجون:هه تکون نخور
ا.ت: اگر تو از بد گرل بدت میاد منم از بد بوی
بدم میاد
نامجون: پس بزار کارمو بکنم
ا.ت: آروم وایسادم
نامجون: آفرین دختر خوب
یهو لبمو بوسید تو شک بودم
نامجون: دیدی اگر آروم باشی کار راحت تر پیش میره
ا.ت: جایی که بوسید و پاک کردم( از خداتم باشه)
خودمو کنترل کردم
نامجون: میتونم صدای تپش قلبت رو بشنوم
ا.ت: ا.ت آروم باش خنگ نباش نفسعمیق بکش خدایا خدایاااااااااا نجاتم بده (تو ذهنش)
نامجون: هی به چی فکر میکنی
ا.ت: هان من هیچی چی داشتی میگفتی( بنده خدا تو باغ نیست)
نامجون: میگم میتونم صدای تپش قلبت که داره تند تند میزنه رو بشنوم
ا.ت: نه تو نمیتونی ( زنگ خورد و بچه ها اومدن تو کلاس اون هفت تا هم دستام و ول کردن)
رفتم نشستم که
نامجون: داشتی به چی فکر میکردی
ا.ت: اممممم هیچی
که اومد نزدیکم لپمو کشید
قلب ا.ت: عررررررررر بزار بوسش کنم بزار بوسشش کننننمممم خخخخیییللللللییی جججججذااااااببهههه
مغز ا.ت: هییسسسس دیوونش نکن بزار درسشو بخونه
ا.ت: دستمو گرفتم بالا گفتم میشه برم دستشویی
معلم : آره برو
رفتم دستشویی ا.ت: چرااا نمیزارید درسمو بخونم ایشش
مغز ا.ت: تقصیر این قلبته که هی زارت و زارت عاشق یکی میشه
خواستم از دستشو برم بیرون که نامجون اومد
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
نامجون:هههیییسسس (چسبوندمش به دیوار ) چرا این همه لجبازی هوممم
ا.ت: ت ترو خدا ولم کن
نامجون:هه تکون نخور
ا.ت: اگر تو از بد گرل بدت میاد منم از بد بوی
بدم میاد
نامجون: پس بزار کارمو بکنم
ا.ت: آروم وایسادم
نامجون: آفرین دختر خوب
یهو لبمو بوسید تو شک بودم
نامجون: دیدی اگر آروم باشی کار راحت تر پیش میره
ا.ت: جایی که بوسید و پاک کردم( از خداتم باشه)
۷.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.