رمان عشق ممنوعه پارت ۲۵
فردا صبح بیدارشدم دیدم ارسلان نیست
همه جارو دنبالش گشتم
گفتم یا خدا نکنه بلایی سره خودش بیاره زنگ زدم به ارسلان گوشیش روشن بود ولی جواب نداد
نگرانش شدم رفتم تو اتاق نیکا در زدم متین درو باز کرد
متین. ها چیع چیکار داری
دیا. بگو نیکا بیاد
متین. نیکا، نیکا
نیکا. بله
متین. بیا این دختره کارت داره
دیا. هوی بی ادب این دختره اسم داره اسمشم دیاناست
متین. حالا هرچی
نیکا. اسمش چیه
متین. دیاناست بابا
دیا. هوییی دیانا خانوم
متین عصبانی شد اومد بزنه تو گوشم که نیکا اومد
نیکا. چیه دیانا
افتادم گریه با بغض گفتم
دیا. ارسلان اینجاست
نیکا. نه حالا چرا گریه میکنی قربونت برم من
نیکا بغلم کرد و آرم گفت چیزی نیست میاد
همون موقع ارسلان اومد سمتمون
رفتم بغلش
ارس.چیشده دیانا(با نگرانی)
دیا. کجا رفته بودی (با بغض)
ارس رفتم پیش رفیقم از ۵۰۰تومن گرفتم
ارس.خب گریه نکن
دیا.باشه حالا ۵۰۰تومن دیگرو از کجا
بیاریم
ارس.نگران نباش اونم از خواهرم گرفتم
دیا.خداروشکر حالا چجوری به اونا بر میگردونی
ارس.جور میشه خدا بزرگه
همون موقع گوشی ارسلان زنگ خورد
اون مرده بود
مکالمه ی ارسلانو مرده
ارس. سلام
مرده. پول و جور کردی
ارس.بله جور شد
مرده.لکیشن میفرستم بیا اینجا
ارس.باش
مرده. تنها بیا
ارس.نمیشه دوس دخترمم بیاد
مرده.باشه فقط کسه دیگه ای غیر از دوس دخترت نباشه
ارس.باشه
مرده.فردا صبح بیا اونجا
ارس.باشه
(نویسنده)(فکر کنم ارسلان تو مکالمه ها کلا بگه باشه🤣🤣🤣😅😅😅)
دیا.آخ جون منم میام
ارس.هه هه آخ جون داره
دیا.نه
شب شد گرفتیم خوابیدیم که ساعت ۷:٠٠صبهم بریم سره قرار
فردا صبح........
برید تو خماری
تا پارت بعد
همه جارو دنبالش گشتم
گفتم یا خدا نکنه بلایی سره خودش بیاره زنگ زدم به ارسلان گوشیش روشن بود ولی جواب نداد
نگرانش شدم رفتم تو اتاق نیکا در زدم متین درو باز کرد
متین. ها چیع چیکار داری
دیا. بگو نیکا بیاد
متین. نیکا، نیکا
نیکا. بله
متین. بیا این دختره کارت داره
دیا. هوی بی ادب این دختره اسم داره اسمشم دیاناست
متین. حالا هرچی
نیکا. اسمش چیه
متین. دیاناست بابا
دیا. هوییی دیانا خانوم
متین عصبانی شد اومد بزنه تو گوشم که نیکا اومد
نیکا. چیه دیانا
افتادم گریه با بغض گفتم
دیا. ارسلان اینجاست
نیکا. نه حالا چرا گریه میکنی قربونت برم من
نیکا بغلم کرد و آرم گفت چیزی نیست میاد
همون موقع ارسلان اومد سمتمون
رفتم بغلش
ارس.چیشده دیانا(با نگرانی)
دیا. کجا رفته بودی (با بغض)
ارس رفتم پیش رفیقم از ۵۰۰تومن گرفتم
ارس.خب گریه نکن
دیا.باشه حالا ۵۰۰تومن دیگرو از کجا
بیاریم
ارس.نگران نباش اونم از خواهرم گرفتم
دیا.خداروشکر حالا چجوری به اونا بر میگردونی
ارس.جور میشه خدا بزرگه
همون موقع گوشی ارسلان زنگ خورد
اون مرده بود
مکالمه ی ارسلانو مرده
ارس. سلام
مرده. پول و جور کردی
ارس.بله جور شد
مرده.لکیشن میفرستم بیا اینجا
ارس.باش
مرده. تنها بیا
ارس.نمیشه دوس دخترمم بیاد
مرده.باشه فقط کسه دیگه ای غیر از دوس دخترت نباشه
ارس.باشه
مرده.فردا صبح بیا اونجا
ارس.باشه
(نویسنده)(فکر کنم ارسلان تو مکالمه ها کلا بگه باشه🤣🤣🤣😅😅😅)
دیا.آخ جون منم میام
ارس.هه هه آخ جون داره
دیا.نه
شب شد گرفتیم خوابیدیم که ساعت ۷:٠٠صبهم بریم سره قرار
فردا صبح........
برید تو خماری
تا پارت بعد
۴۰.۰k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.