ویو کوک
ویو کوک
وقتی ته اینو گفت کارم راحت تر شد برای رسیدن به ا. ت رفتم بالا دیدم در اتاقش بازه و رو تخت دراز کشیده رفتم تو در بستم و قفل کردم که متوجه شد انگار ترسید ولی خودش رو جمع کرد و گفت اقای جئون شما اینجا چیکار مبکنی منم گفتم عه من شدم اقای جئون تا دوماه پیش که ددی بودم همینجوری که حرف میزدم میرفتم جلو تر تا اینکه چسبید به دیوار و گفت فاصلت حفظ کن و برو پیش میا جونت حتما اگه بفحمه داری اینکارارو میکنی ناراحت میشه منم گفتم خیلی وقته با هاش کات کردم دنبال تو مبگشتم بیبی گفت له من نگو بیبی برو گمشو منم گفتم تا تورو مال خودم نکنم ول نمیکنم گفت خوشحال باهات رابطه نداشتم گگفتم ولی نگران نباش در اینده شب سختی رو در پیش داری گفت اگه نری جیغ میکشم گفتم باشه میرم ولی برمیگردم رفتم بیرون پیش بچه ها که ته ات صدا کرد که بیاد اینجا
ویو تهیونگ
ات صدا زدم بیاد اینجا پیش ما...
ببخشید مدونم کم شد بقیش بعدا میزارم
وقتی ته اینو گفت کارم راحت تر شد برای رسیدن به ا. ت رفتم بالا دیدم در اتاقش بازه و رو تخت دراز کشیده رفتم تو در بستم و قفل کردم که متوجه شد انگار ترسید ولی خودش رو جمع کرد و گفت اقای جئون شما اینجا چیکار مبکنی منم گفتم عه من شدم اقای جئون تا دوماه پیش که ددی بودم همینجوری که حرف میزدم میرفتم جلو تر تا اینکه چسبید به دیوار و گفت فاصلت حفظ کن و برو پیش میا جونت حتما اگه بفحمه داری اینکارارو میکنی ناراحت میشه منم گفتم خیلی وقته با هاش کات کردم دنبال تو مبگشتم بیبی گفت له من نگو بیبی برو گمشو منم گفتم تا تورو مال خودم نکنم ول نمیکنم گفت خوشحال باهات رابطه نداشتم گگفتم ولی نگران نباش در اینده شب سختی رو در پیش داری گفت اگه نری جیغ میکشم گفتم باشه میرم ولی برمیگردم رفتم بیرون پیش بچه ها که ته ات صدا کرد که بیاد اینجا
ویو تهیونگ
ات صدا زدم بیاد اینجا پیش ما...
ببخشید مدونم کم شد بقیش بعدا میزارم
۷.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.