پارت ۱۱ ( عشق در نگاه اول ؟)
جیمین با بالا تنه لخت خوابیده یهو برگشتم که برم بیرون جیمین گفت
جیمین : چی شده ا/ت بیا تو
بعد پتو رو کشید تا بالای سینش
ا/ت: مگه نباید ساعت ۸ بریم سالن تئاتر باشیم آقای خوابالو
جیمین یهو بلند شد که دوباره بالا تنه ی لختش رو دیدم سریع رومو اونور کردم
جیمین : خجالت میکشی ؟😂
ا/ت : معلومه که نه
بعدشم رفتم بیرون لباسامو پوشیدم مسواک زدم و صبحونه برای میسو و سون اوه درست کردم دیشب به سون اوه گفتم که منو جیمین میریم تئاتر سون اوه هم قبول کرد که مراقب میسو باشه بعد با جیمین رفتیم تو ماشین که بریم
پرش زمانی به بعد تئاتر
از زبان جیمین
ا/ت : چه نقش سختی هم افتادم
جیمین : میگم اخر معلوم نشد کیم دان کیه
ا/ت : هنوز نه عااااا راستی جیمن من دارم میرم بانک
جیمین : منم یه چند تا کار دارم ساعت ۱۱ دم بانک میبینمت
ا/ت : باشه
پرش به توی خونه ی ا/ت
از زبان سون اوه
بیدار شدم یاد میسو افتادم رفتم پایین دیدم که ا/ت صبحونه رو حاضر کرده خوشحال شدم خواستم بخورم که دوباره یاد اون دختر افتادم رفتم دم اتاقش در زدم ولی جواب نداد آروم رفتم تو دیدم خیلی کیوت خوابیده آروم گفتم بیا پایین صبحونه آمادس
که میسو چشماشو باز کرد با دیدن من گفت
میسو : فک کنم تو برادر ا/ت باشی من میسو هستم ۱۸ ساله و شما
سون اوه : من ......
بچه ها لایک یادتون نره
بخاطر امتحانا مجبورم شرط بزارم که دیر تر بزارم البته اگه زود کامل شن همون موقع میزارم
لایک ۷
کامنت ۸
جیمین : چی شده ا/ت بیا تو
بعد پتو رو کشید تا بالای سینش
ا/ت: مگه نباید ساعت ۸ بریم سالن تئاتر باشیم آقای خوابالو
جیمین یهو بلند شد که دوباره بالا تنه ی لختش رو دیدم سریع رومو اونور کردم
جیمین : خجالت میکشی ؟😂
ا/ت : معلومه که نه
بعدشم رفتم بیرون لباسامو پوشیدم مسواک زدم و صبحونه برای میسو و سون اوه درست کردم دیشب به سون اوه گفتم که منو جیمین میریم تئاتر سون اوه هم قبول کرد که مراقب میسو باشه بعد با جیمین رفتیم تو ماشین که بریم
پرش زمانی به بعد تئاتر
از زبان جیمین
ا/ت : چه نقش سختی هم افتادم
جیمین : میگم اخر معلوم نشد کیم دان کیه
ا/ت : هنوز نه عااااا راستی جیمن من دارم میرم بانک
جیمین : منم یه چند تا کار دارم ساعت ۱۱ دم بانک میبینمت
ا/ت : باشه
پرش به توی خونه ی ا/ت
از زبان سون اوه
بیدار شدم یاد میسو افتادم رفتم پایین دیدم که ا/ت صبحونه رو حاضر کرده خوشحال شدم خواستم بخورم که دوباره یاد اون دختر افتادم رفتم دم اتاقش در زدم ولی جواب نداد آروم رفتم تو دیدم خیلی کیوت خوابیده آروم گفتم بیا پایین صبحونه آمادس
که میسو چشماشو باز کرد با دیدن من گفت
میسو : فک کنم تو برادر ا/ت باشی من میسو هستم ۱۸ ساله و شما
سون اوه : من ......
بچه ها لایک یادتون نره
بخاطر امتحانا مجبورم شرط بزارم که دیر تر بزارم البته اگه زود کامل شن همون موقع میزارم
لایک ۷
کامنت ۸
۸.۲k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.