وقتی میرین مهمانی آیدلا و گروە انهاپین زیادی نزدیک بهت می
وقتی میرین مهمانی آیدلا و گروە انهاپین زیادی نزدیک بهت میشین (نکتە ؛ لباست بازە )
(ویو ات)
با اعضا دعوام شدە بود و جونگ کوک بهم سیلی زد میخواستم حرصشونو در بیارم از اونجام کە بە مهمونی آیدلا دعوت بودیم پس رفتم یە آرایش غلیضی کردم و اونجا کە اعضا از لباس باز و رژ لب قرمز جیغ متنفر بودن فرصت خوبی بود رفتم پایین وقتی پسرا منو دیدن دهنشون باز موندە بود . نامجون بهم گفت برم آریش و لباسمو عوض کنم ولی من جوابش رو ندادم رسیدیم اونجا همە ی نگاها رو من بود راستش خودمم راضی نبودم ولی من برای کرم ریختن رو پسرا هر کاری میکردم وقتی رفتیم رو استیج دیدم بغل دستیم نیکی انهاپینە ولی من متوجە شدم جونگ کوکم کنار دستیمە پس خودمو انداغتم بغل نیکی نیکیم کمرمو گرفت نیکی گفت : با من میرقصین همون لحظە متوجە نگاە های عصبی جونگ کوک و اعضا شدم و از طرفیم اعضای انهاپین تشویقمون میکردین یە لحضە جونگ کوک اومد و دستاشو جلوم دراز کرد منم رقص با نیکی رو انتخاب کردم بعد رقص با نیکی رفتم حالا کە رو جونگ کوک کرم ریختم نفر بعدی نامجون بود چون اون توی دعوا با اینکە جونگ کوک منو زدە بود سر من داد زد پس رفتم کنار جونگهون لیدر انهاپین دستمو روی گردنش حلقە کردم و اون هم دستاشو دور کمرم حلقە کرد دیدم رگ گردن همە زدە بود بیرون و سرخ شدە بودن بخصوص جونگ کوک نامجون چون من حتی بە اونا کە همگروهیم بودن دست نزدە بودم جونگهون آدرس خابگاهشونو بە من دادن و شمارە هاشونم خواستم شمارە رو از نیکی بگیرم جونگ کوک امد شمارە رو پاره کرد و بە نیکی گفت :مثل اینکە خیلی دوست داری دخترا رو دست مالی کنی بعد نامجونم اومد رو بە جونگهون گفت : درستە آقا خشکلە ؟ و کوک دستم گرفت با اعضا رفتیم خوابگاە و کل شب و من سرزنش شنیدم کوک و پسرا از من معذرت خواستن ولی ارزششو داشت
(ویو ات)
با اعضا دعوام شدە بود و جونگ کوک بهم سیلی زد میخواستم حرصشونو در بیارم از اونجام کە بە مهمونی آیدلا دعوت بودیم پس رفتم یە آرایش غلیضی کردم و اونجا کە اعضا از لباس باز و رژ لب قرمز جیغ متنفر بودن فرصت خوبی بود رفتم پایین وقتی پسرا منو دیدن دهنشون باز موندە بود . نامجون بهم گفت برم آریش و لباسمو عوض کنم ولی من جوابش رو ندادم رسیدیم اونجا همە ی نگاها رو من بود راستش خودمم راضی نبودم ولی من برای کرم ریختن رو پسرا هر کاری میکردم وقتی رفتیم رو استیج دیدم بغل دستیم نیکی انهاپینە ولی من متوجە شدم جونگ کوکم کنار دستیمە پس خودمو انداغتم بغل نیکی نیکیم کمرمو گرفت نیکی گفت : با من میرقصین همون لحظە متوجە نگاە های عصبی جونگ کوک و اعضا شدم و از طرفیم اعضای انهاپین تشویقمون میکردین یە لحضە جونگ کوک اومد و دستاشو جلوم دراز کرد منم رقص با نیکی رو انتخاب کردم بعد رقص با نیکی رفتم حالا کە رو جونگ کوک کرم ریختم نفر بعدی نامجون بود چون اون توی دعوا با اینکە جونگ کوک منو زدە بود سر من داد زد پس رفتم کنار جونگهون لیدر انهاپین دستمو روی گردنش حلقە کردم و اون هم دستاشو دور کمرم حلقە کرد دیدم رگ گردن همە زدە بود بیرون و سرخ شدە بودن بخصوص جونگ کوک نامجون چون من حتی بە اونا کە همگروهیم بودن دست نزدە بودم جونگهون آدرس خابگاهشونو بە من دادن و شمارە هاشونم خواستم شمارە رو از نیکی بگیرم جونگ کوک امد شمارە رو پاره کرد و بە نیکی گفت :مثل اینکە خیلی دوست داری دخترا رو دست مالی کنی بعد نامجونم اومد رو بە جونگهون گفت : درستە آقا خشکلە ؟ و کوک دستم گرفت با اعضا رفتیم خوابگاە و کل شب و من سرزنش شنیدم کوک و پسرا از من معذرت خواستن ولی ارزششو داشت
۵۷۲
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.