بیبی نازنین من پارت 9 فصل دو
*اگه ولم کنی آره میبخشمت
دازای سان کی میاد؟(گریه)
×خوشم نمیاد گریه کنی چویا
از حموم بریم بیرون بهش زنگ میزنم
*چرا منو زندانی کردی
×بدن خوش فرم و زیبات
*هرکی بدنش خوشگل باشه گیر میندازی؟
×شاید
*حموم تموم شد و با کلی گریه خودم پاشدم و اومدم بیرون
(ویو دازای سان)
خیلی دلم واسه پسر کوچولوم تنگ شده
سه روزه ندیدمش
اصلا من چجوری قبل آشنایی با بیبم زندگی می کردم؟
(رسید به جلسه ی مافیا )
"خب دوستان یه اتفاقی برای چویا افتاده که توی فصل اول کمکم کردید
و این اتفاق زیر سر کسی بجز فیودور نیست
یه مافیا:آه دازای چرا حواست به چویا نیست
"اوه خب من فکر میکنم ما یه گروهیم
و میتونم روی شما حساب کنم
یه مافیا:معلومه که میتونی دازای کون
بیا بشین به ما اعتماد کن
"خب گفته به من ....انقدر پول ببرم براش
(ویو چویا)
رفتم زیر زمین
دیگه طاقت ندارم
چرا انقدر من اذیت میشم
دیگه الان میام پیشت خدا جونم
توی زیر زمین یه بطری پیدا کردم و کوبیدمش روی زمین که تکه های کوچک تری درست بشه
یه تکه برداشتم
شرط:۱۰ تا لایک
۱۰ تا کامنت
بوس
دازای سان کی میاد؟(گریه)
×خوشم نمیاد گریه کنی چویا
از حموم بریم بیرون بهش زنگ میزنم
*چرا منو زندانی کردی
×بدن خوش فرم و زیبات
*هرکی بدنش خوشگل باشه گیر میندازی؟
×شاید
*حموم تموم شد و با کلی گریه خودم پاشدم و اومدم بیرون
(ویو دازای سان)
خیلی دلم واسه پسر کوچولوم تنگ شده
سه روزه ندیدمش
اصلا من چجوری قبل آشنایی با بیبم زندگی می کردم؟
(رسید به جلسه ی مافیا )
"خب دوستان یه اتفاقی برای چویا افتاده که توی فصل اول کمکم کردید
و این اتفاق زیر سر کسی بجز فیودور نیست
یه مافیا:آه دازای چرا حواست به چویا نیست
"اوه خب من فکر میکنم ما یه گروهیم
و میتونم روی شما حساب کنم
یه مافیا:معلومه که میتونی دازای کون
بیا بشین به ما اعتماد کن
"خب گفته به من ....انقدر پول ببرم براش
(ویو چویا)
رفتم زیر زمین
دیگه طاقت ندارم
چرا انقدر من اذیت میشم
دیگه الان میام پیشت خدا جونم
توی زیر زمین یه بطری پیدا کردم و کوبیدمش روی زمین که تکه های کوچک تری درست بشه
یه تکه برداشتم
شرط:۱۰ تا لایک
۱۰ تا کامنت
بوس
۱۰.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.