آلوده درد
آلوده درد
پارت دوم
برای همین از پدرم دل خوشی ندارم و مادرمو روی چشمام میزارم
آرش و آیدا هم که کلاً رو مخ منن
بگذریم!!
بیخیال به سمت حال رفتم که صدای آرش به گوشم رسید با پدر و مادرم
در حال صحبت بود...
آرش بابا چرا نمیفهمی من چی میگم؟!
دارم میگم وضعیت قلبش داره روز به روز بدتر میشه
باید ببریمش پیش یک دکتر خوب ببرش تهران یا مشهد یا شیراز من تحقیق کردم دکترای خوبی دارن نمیشه که هر روزشو با قرص سر کنه تا آخر عمرشو با قرص سر کنه؟! شروع کنه
مامان : آرش راست میگه باید بریم ببینیم مشکلش چیه و درمانشو
وارد آشپز خانه شدم و با صدای بلند گفتم :
من خوبم نیازیم به دکتر نیست بابا : خودش میگه خوبه شما سنگشو به سینه بزنین و الکی حرص بخورین و الکی غصه بخورین
کسی چیزی نگفت و صبحانه رو خورد که آرش دوباره لب باز کرد :
دخترا آماده شید بریم گردش
باز چه خبره که تو میخوای مارو بری خدا میدونه
منکه نمیام حوصله ندارم
پشت گردنم زد و گفت :
حرف اضافه موقوف برو آماده شو!
پوفی کشیدم و بی حوصله بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم و آماده شدم
یک شومیز سفید رنگ با شلوار دمپا مشکی و شال مشکی سر کردم و
حوصله آرایش نداشتم و همینجوری بیرون شدم و سوار بنز آرش شدیم و
حرکت کردیم
پارت دوم
برای همین از پدرم دل خوشی ندارم و مادرمو روی چشمام میزارم
آرش و آیدا هم که کلاً رو مخ منن
بگذریم!!
بیخیال به سمت حال رفتم که صدای آرش به گوشم رسید با پدر و مادرم
در حال صحبت بود...
آرش بابا چرا نمیفهمی من چی میگم؟!
دارم میگم وضعیت قلبش داره روز به روز بدتر میشه
باید ببریمش پیش یک دکتر خوب ببرش تهران یا مشهد یا شیراز من تحقیق کردم دکترای خوبی دارن نمیشه که هر روزشو با قرص سر کنه تا آخر عمرشو با قرص سر کنه؟! شروع کنه
مامان : آرش راست میگه باید بریم ببینیم مشکلش چیه و درمانشو
وارد آشپز خانه شدم و با صدای بلند گفتم :
من خوبم نیازیم به دکتر نیست بابا : خودش میگه خوبه شما سنگشو به سینه بزنین و الکی حرص بخورین و الکی غصه بخورین
کسی چیزی نگفت و صبحانه رو خورد که آرش دوباره لب باز کرد :
دخترا آماده شید بریم گردش
باز چه خبره که تو میخوای مارو بری خدا میدونه
منکه نمیام حوصله ندارم
پشت گردنم زد و گفت :
حرف اضافه موقوف برو آماده شو!
پوفی کشیدم و بی حوصله بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم و آماده شدم
یک شومیز سفید رنگ با شلوار دمپا مشکی و شال مشکی سر کردم و
حوصله آرایش نداشتم و همینجوری بیرون شدم و سوار بنز آرش شدیم و
حرکت کردیم
۱.۴k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.