فیک کوک پارت ³

…(در همون زمان عمارت کوک )

/ ارباب گفته بودید درمورد خانم میا تحقیق کنم خب راستش نمیدونم چه جوری شروع کنم ولی خبرای خوبی از طرفشون ندارم و حتی چندتا عکس از ایشون به همراه یه مرد دیگه پیدا کردیم
-چی .. بیار ببینم
/بفرمایید ولی درمورد پدر و یا مادرشون نتونستیم چیزی پیدا کنیم انگاری پدر یا مادر نداشتن
-این دیگه چه کوفته ( عکس و نگاه میکنه و عربده میکشه )( چه خشن 🫣)
{عکس : میا دست در دست در یک پاساژ به همراه … }
-یعنی منو بازیچه دست خودش کرده بود میکشمت جانگ میا میکشمت ( تو دلش )
-با دستای خودم تیکه تیکت میکنم ( بلند میگه ایندفعه )
-برو بیرون ( با عصبانیت )
…
+من میرم مارال اگه بابا اومد بگو از دفتر مدیریت باهام تماس گرفتن و گفتن باهاش کار دارن
! چشم خانوم
…
در حال رفتن به عمارت کوک
+امیدوارم حداقل یکم نرم تر شده باشه نسبت بهم
وقتی زنگ خونه رو میزنم همون دختر چندشه باز میکنه و باز هم بی توجه بهش از کنارش رد میشم ولی هرگز نفهمیدم که اون زیر لب چه چیزی رو زمزمه کرد
! ..

یعنی داشت چی میگفت زیر لبش 😂🤨
❏❏☐❏❏☐❏❏
حمایت
❏❏☐❏❏☐❏❏
لایک و فالو
❏❏☐❏❏☐❏❏
بعد از این مینی فیک کوک از جیمین یه مینی فیک اپلود میشه
❏❏☐❏❏☐❏❏