قاتل قلبم پارت 7
قاتل قلبم پارت 7
فردا زمان معموریت:
از زبون انیا:
خب نقشه رو اینکه که به عنوان نیروی سازمان رقیب برم داخل و یه سری اطلاعات رو از یه نفر بگیرم خیلی هم اسونه و بعدش میرم خونه ی بکیییی!
راوی:
انیا مثل همیشه ماموریتشو خیلی سریع انجام میده خونه بکی:
بکی:انیا چرا انقدر دیر اومدی؟
انیا:چی ام خب خواب بودم
بکی:باشه حالا هرچی
ذهن انیا:باور کرد؟جدی😐
بکی همه بچه های کلاسو دعوت کرده بود
انیا رفت پیش دامیان
انیا:سلام دامی!
دامیان:سلام
ذهن دامیان:امروز دیگه بهش میگم
ذهن انیا:چی رو میگه؟
امیلی مزاحم هم سروکلش پیدا شد
امیلی:دامیان جونم هنوز با اون دختره ی زشتی؟
دامیان:اولا جونم و درد دوماً درست حرف بزن
امیلی خودشو چسبوند به دامیان با یه لحنه مسخره گفت:خب حالا هرچی ولی من از اون خوشگل ترم
دامیان: خب اینم از دروغ امسال
انیا:😁
امیلی با عصبانیت:کاری میکنم دیگه اون نیش مسخرت باز نشه
انیا:ببینمو تعریف کنیم
امیلی رفت
فردا زمان معموریت:
از زبون انیا:
خب نقشه رو اینکه که به عنوان نیروی سازمان رقیب برم داخل و یه سری اطلاعات رو از یه نفر بگیرم خیلی هم اسونه و بعدش میرم خونه ی بکیییی!
راوی:
انیا مثل همیشه ماموریتشو خیلی سریع انجام میده خونه بکی:
بکی:انیا چرا انقدر دیر اومدی؟
انیا:چی ام خب خواب بودم
بکی:باشه حالا هرچی
ذهن انیا:باور کرد؟جدی😐
بکی همه بچه های کلاسو دعوت کرده بود
انیا رفت پیش دامیان
انیا:سلام دامی!
دامیان:سلام
ذهن دامیان:امروز دیگه بهش میگم
ذهن انیا:چی رو میگه؟
امیلی مزاحم هم سروکلش پیدا شد
امیلی:دامیان جونم هنوز با اون دختره ی زشتی؟
دامیان:اولا جونم و درد دوماً درست حرف بزن
امیلی خودشو چسبوند به دامیان با یه لحنه مسخره گفت:خب حالا هرچی ولی من از اون خوشگل ترم
دامیان: خب اینم از دروغ امسال
انیا:😁
امیلی با عصبانیت:کاری میکنم دیگه اون نیش مسخرت باز نشه
انیا:ببینمو تعریف کنیم
امیلی رفت
۲.۵k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.