یک سال بعد
یک سال بعد
ته : بدو بدووو.ووووووووو
کوک : اومدم
ب.ک : کوک میشه صحبت کنیم
کوک : بله « سرد »
ب.ک : کوک من دیگه به گرافیست و زندگیت کاری ندارم و میدونم تو رئیس باند بلک بولدی
کوک : چینجا باباااااا من با ته تو رابطم
ب.ک : چقدر هم خوب
چند ماه بد
کوک از سرکار برمیگرده خیلی خسته بود و ته چند روزی بود که باهاش سرد بود
رسید خونه درو باز کرد تا اینکهههههههههه
با صحنهی مواجه شد که سکته ناقص رو زد
ته : سورپرایززززز تولدت مبارررککککککک
کوک : تولدم بوددددد
ته : آره قشنگممممممم
کوک و ته کیک رو بریدن و خوردن تا اینکه نوبت کادو شد
ته : خوب راستش من دوتا کادو دا م یکی اینه
یک ساعت لوکس و گرون و دومی کا......... بود
کوک : ته تو مطمعنی
برای....
...
ته : بنظرم نزارش چون من حامل.ه نمیشم دد....ی
کوک : شروع کرد بو.....سیدن تهیونگ و اونو به سمت اتاق خواب میبرد
راستش میترسید که به ته آسیب بزنه ولی نترسید اتفاقی نمیوفته ته رو روی تخت انداخت و گر.....دنشو ک......بود کرد ...
اسمات تو کامنت ها ..
ته : بدو بدووو.ووووووووو
کوک : اومدم
ب.ک : کوک میشه صحبت کنیم
کوک : بله « سرد »
ب.ک : کوک من دیگه به گرافیست و زندگیت کاری ندارم و میدونم تو رئیس باند بلک بولدی
کوک : چینجا باباااااا من با ته تو رابطم
ب.ک : چقدر هم خوب
چند ماه بد
کوک از سرکار برمیگرده خیلی خسته بود و ته چند روزی بود که باهاش سرد بود
رسید خونه درو باز کرد تا اینکهههههههههه
با صحنهی مواجه شد که سکته ناقص رو زد
ته : سورپرایززززز تولدت مبارررککککککک
کوک : تولدم بوددددد
ته : آره قشنگممممممم
کوک و ته کیک رو بریدن و خوردن تا اینکه نوبت کادو شد
ته : خوب راستش من دوتا کادو دا م یکی اینه
یک ساعت لوکس و گرون و دومی کا......... بود
کوک : ته تو مطمعنی
برای....
...
ته : بنظرم نزارش چون من حامل.ه نمیشم دد....ی
کوک : شروع کرد بو.....سیدن تهیونگ و اونو به سمت اتاق خواب میبرد
راستش میترسید که به ته آسیب بزنه ولی نترسید اتفاقی نمیوفته ته رو روی تخت انداخت و گر.....دنشو ک......بود کرد ...
اسمات تو کامنت ها ..
۳.۵k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.