سناریو
وقتی داری لباس عوض میکنی میان داخل اتاق
نامجون: اوه فکر کنم اشتباهی اومدم
ا/ت:درسته الان باید بری بیرون
نامجون: هااااا( به خودش نمیاره)
ا/ت: گفتم سریع برو بروووووون
نامجون: بابای
یونگی: داری لباس عوض میکنی دیر نیست راحت باش
ا/ت: 😡😡😡
یونگی: باشه من رفتم
جین: اوه ییبی گرل چه بدنی داری
ا/ت:الان نباید بری بیرون
جین: امم ... آره الان
جیهوپ:🤣🤣🤣🤣🤣
ا/ت:بع چی میخندی سریع برو بیرون😡😡😡😡
جیهوپ: چرا حالا عصبانی میشی میرم بیرون
کوک: بیام کمکت
ا/ت: وات
کوک: هیچی شوخی کردم بای
جیمین شی: به خودم حسودی میکنم😎
ا/ت: برای اینکه اومدی داخل اتاق
جیمین شی: نه برای بدن
ا/ت: هنننننن😡😡
جیمین:( ال فرار🚶♂️)
تهیونگ:( همینجوری نگاه میکنه)
ا/ت: مشکلیه؟
تهیونگ: نه فقط من این صحنه رو ی قبلا
ا/ت: میری بیرون یا
تهیونگ:🚶♂️
نامجون: اوه فکر کنم اشتباهی اومدم
ا/ت:درسته الان باید بری بیرون
نامجون: هااااا( به خودش نمیاره)
ا/ت: گفتم سریع برو بروووووون
نامجون: بابای
یونگی: داری لباس عوض میکنی دیر نیست راحت باش
ا/ت: 😡😡😡
یونگی: باشه من رفتم
جین: اوه ییبی گرل چه بدنی داری
ا/ت:الان نباید بری بیرون
جین: امم ... آره الان
جیهوپ:🤣🤣🤣🤣🤣
ا/ت:بع چی میخندی سریع برو بیرون😡😡😡😡
جیهوپ: چرا حالا عصبانی میشی میرم بیرون
کوک: بیام کمکت
ا/ت: وات
کوک: هیچی شوخی کردم بای
جیمین شی: به خودم حسودی میکنم😎
ا/ت: برای اینکه اومدی داخل اتاق
جیمین شی: نه برای بدن
ا/ت: هنننننن😡😡
جیمین:( ال فرار🚶♂️)
تهیونگ:( همینجوری نگاه میکنه)
ا/ت: مشکلیه؟
تهیونگ: نه فقط من این صحنه رو ی قبلا
ا/ت: میری بیرون یا
تهیونگ:🚶♂️
۲۱.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.