سیاه سفید قلبم

_چرا به ما نگفتی چرا ریختی تو خودت
=چی میگفتم میگفتم که من عاشق اونیم که منو نمیخاد
_درست میشه ابجی به خدا توکل کن
=من حتا به خدا هم اعتماد ندارم دیگه خدا هم نمیشناسم دیگه خودمم نمیشناسم
_اینارو نگو خدا قهرش میگیره
=هه من ازش شکایت دارم من باید باهاش قهر کنم اون قهر کنه اون حتی منو یادش نیس
بغلش کردم که بغضی که داشت بلاخره شکست انقد گریه و هق هق کرد که از حال رفت به زور بردمش رو تختش و موهای خرمایش رو ناز کردم نگاهش کرد که دیدم ناز خوابیده من به مائده و کیانا وابستم از دست دادنشون واسم عذابه اینا خوانوادمن کیانا دلش خیلی پاکه اینو تو این سه ساله اشنایمون فهمیدم اون قلدره ی ماعه و مائده م عقل کل اکیپ سه نفرمونه و من

پارت جدید
لایک یادت نره ♥