دو پارتی نامجون ²/²
بعد از اینکه آرایشم تموم شد رفتم تو اتاق چانگ مین تا بهش بگم که بره حموم و حاضرش کنم بریم مهمونی ک وقتی در و باز کردم با صورت کیوت و کوچولوی غرق در خواب چانگ مین روبرو شدم
_آیی مامان قربون اون قیافت بشه
بعد از اینکه این و گفتم رفتم جلو تر پیشش و با بوسه هایی کوتاه و زیاد بیدارش کردم
×اومااا بزار بخوابم
_نه خبر تو باید بیدارش بری حموم و بعدم بیای باهم حاضر شیم بریم مهمونی باشه؟
×باشههه
بعد از اینکه این و گفت سریع از تختش پاشد و رفت حموم منم رفتم به مین سو سر بزنم که دیدم داره تو بغل نامجون و داره با یه خنده ی ملیح و کیوت نامجون و نگاه میکنه به این کارش لبخندی زدم و از اتاق اومدم بیرون
پایان ویو ات
.
"ویو نامجون
منتظر بودم که چانگ مین از حموم بیاد بیرون بخاطر همین گفتم یکم با مین سو بازی کنم
۴:۰۰
داشتم با گوشیم در میرفتم که صدای بسته شدن آب و شندیم بخاطر همین سریع دویدم بالا و حوله مو برداشتم رفتم حموم ۲۰ مین بعد از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم بعد رفتم سراغ کمد لباسا مو یه ست سفید که به لباس ات بخوره برداشتم (گایز تو پارت قبلی عکسشو گذاشتم ) و پوشیدمش و رفتم پایین و ات و دیدیم که داره منو چپ چپ نگاه میکنه
+چیه
_زود باش مرا دو ساعته اینجا متل کردی
+باشه(باخنده)
رفتیم تو ماشین و ات زبت و روشن کرد و تا وقتی برسیم کلی رقصیدیم و خندیدیم
۵:۵۵
ویو ات
یه بیست دیقه ای بود رسیده بودیم و تو این بیست دیقه چانگ مین کلی دوست هم سن و سال خودش پیدا کرده و داشت باهاشون بازی میکرد و مین سو هم تو بغل نامجون خواب بود و منم داشتم با فامیلای دور مادر شوهرم سلام علیک می کردم که دیدیم چانگ مین با چشای اشکی داره میاد سمتم
×اوماا اون پسره منو آذیت میکنه
_بیا بغلم ببینم
اومد بغلم و داشتم آرومش میکردم که صدای نامجون و شنیدم
+چاگیا مین سو گشنشه
_خوب چیکار کنم نمی بینی سرم با چانگ مین گرمه
+آخه
_آخه نداره
بعد از اینکه این و گفتم مین سو یه جیغ فرا بنفش زد و گریه هاش شدت گرفت
_نامجونا تو بیا پیش چانگ مین من برم به مین سو شیر بدم
+باشه
تا اومدم از بغل چانگ مین جدا شم که منو سفت تر بغل کرد
_مامانی من باید برم به مین سو شیر بدم
×نمی خوام
+ات نظرت چیه بریم خونه بریم
_از نظرم بهترین کاره
رفتیم سوار ماشین شدیم و من به مین سو شیر دادم و بازم گریه میکرد نیمدونچش بود که دیدم داره به چانگ مین اشاره میکنه بخاطر همین دادمش بغل چانگ مین و بعد از چند مین تو بغل هم خوابیدن
پایان
_آیی مامان قربون اون قیافت بشه
بعد از اینکه این و گفتم رفتم جلو تر پیشش و با بوسه هایی کوتاه و زیاد بیدارش کردم
×اومااا بزار بخوابم
_نه خبر تو باید بیدارش بری حموم و بعدم بیای باهم حاضر شیم بریم مهمونی باشه؟
×باشههه
بعد از اینکه این و گفت سریع از تختش پاشد و رفت حموم منم رفتم به مین سو سر بزنم که دیدم داره تو بغل نامجون و داره با یه خنده ی ملیح و کیوت نامجون و نگاه میکنه به این کارش لبخندی زدم و از اتاق اومدم بیرون
پایان ویو ات
.
"ویو نامجون
منتظر بودم که چانگ مین از حموم بیاد بیرون بخاطر همین گفتم یکم با مین سو بازی کنم
۴:۰۰
داشتم با گوشیم در میرفتم که صدای بسته شدن آب و شندیم بخاطر همین سریع دویدم بالا و حوله مو برداشتم رفتم حموم ۲۰ مین بعد از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم بعد رفتم سراغ کمد لباسا مو یه ست سفید که به لباس ات بخوره برداشتم (گایز تو پارت قبلی عکسشو گذاشتم ) و پوشیدمش و رفتم پایین و ات و دیدیم که داره منو چپ چپ نگاه میکنه
+چیه
_زود باش مرا دو ساعته اینجا متل کردی
+باشه(باخنده)
رفتیم تو ماشین و ات زبت و روشن کرد و تا وقتی برسیم کلی رقصیدیم و خندیدیم
۵:۵۵
ویو ات
یه بیست دیقه ای بود رسیده بودیم و تو این بیست دیقه چانگ مین کلی دوست هم سن و سال خودش پیدا کرده و داشت باهاشون بازی میکرد و مین سو هم تو بغل نامجون خواب بود و منم داشتم با فامیلای دور مادر شوهرم سلام علیک می کردم که دیدیم چانگ مین با چشای اشکی داره میاد سمتم
×اوماا اون پسره منو آذیت میکنه
_بیا بغلم ببینم
اومد بغلم و داشتم آرومش میکردم که صدای نامجون و شنیدم
+چاگیا مین سو گشنشه
_خوب چیکار کنم نمی بینی سرم با چانگ مین گرمه
+آخه
_آخه نداره
بعد از اینکه این و گفتم مین سو یه جیغ فرا بنفش زد و گریه هاش شدت گرفت
_نامجونا تو بیا پیش چانگ مین من برم به مین سو شیر بدم
+باشه
تا اومدم از بغل چانگ مین جدا شم که منو سفت تر بغل کرد
_مامانی من باید برم به مین سو شیر بدم
×نمی خوام
+ات نظرت چیه بریم خونه بریم
_از نظرم بهترین کاره
رفتیم سوار ماشین شدیم و من به مین سو شیر دادم و بازم گریه میکرد نیمدونچش بود که دیدم داره به چانگ مین اشاره میکنه بخاطر همین دادمش بغل چانگ مین و بعد از چند مین تو بغل هم خوابیدن
پایان
۴.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.