بی تو نمی تونم P4

ویو لیا
خیلی تعجب کرده بودم و بهش گفتم باید در بارش فکر کنم.
ویو کوک
وقتی اینو گفت امیدوارم شدم شاید نظرش مثبت باشه.
ویو لیا
با کوک خدافظی کردم و برگشتم خونه وقتی برگشتم آلیا منو بازجویی کرد گفت کجا بودی
گفتم جای خوببب
گفت مسخره نکن خب بگو کجا بودی
گفتم کوک منو دعوت کرده بود رستوران و بهم اعتراف کرد
واکنش آلیا 😳😳😳
بعد دو دقیقه گفت چییییی
گفتم پیچ پیچی
گفت خیلی نامردی منو نبردی
گفتم درسته من مرد نیستم دختر هستم.
آلیا گفت واسه من حاضر جوابی میکنی و بعد افتاد دنبالم کرد و کلی دور خونه دور زدیم که خستمون شد و بعد به آلیا گفتم فردا قراره بهش جواب بدم
آلیا گفت خیلیم خوب ولی حواست باشه سوتی ندی جلو بایست.
بعد ۱ ساعت رفتم دو تا هات چاکلت درست کردم یکی برا خودم و یکی برا آلیا.
بعد اینکه خوردیم ساعت ۱۲ شب بود رفتیم خوابیدیم.
صبح میتی بلند شدم یهو گوشیم زنگ خورد.
وووووو
خب دوستان عزیز اینم پارت ۴ امیدوارم لذت برده باشید و لطفا حمایت یادتون نره مرسی
بای بای
🥰😍🥰😍🤩😍🤩😍🤩🥰🤩🥰