(پارت28)
ادامه کوک*ویو
اخ جون تو گروه ا.ت جونم هستم.
استاد ع: فردا علوم داریم و پرسش داریم و عضو هر گروه میره خونه سر گروهش تا بخونن مثلا لارا باید بره خونه ی جیهوپ
کوک:روی چشم حتما انجام میشه ایت قسمت
اخ جون دیگه چی میخوای.
جئون جانگ کوک.
استاد ع:مدیر گفته فردا ۴ نفر به کلاس ما اضافه میشن
ته:چقدر امسال به کلاس ما اضافه شدن
کوک:یعنی گروه ها عوض میشه
استاد ع:نه خیر با اون ۴ نفر دو تا گروه دو نفره میسازیم.
کوک:اهان خوبه پس.
نمیدونم.
(زنگ اخر)
زنگ خونه خورد.
رفتم دنبال ا.ت.
بلند گفتم.
ا.ت
. ا.ت برگشت.
بهم گفت
ا.ت:چیه
کوک:امروز خونت منتظر من باش
ا.ت:خودم میدونم باشه
کوک:فعلا خداحافظ تا ۱ ساعت دیگه.
ا.ت:خداحافظ
خداحافظی کردیم.
و رفتم خونم.
امروز دیگه کسی مزاحم نشه لطفا.
لباسام رو دراوردم.
غذا سفارش دادم ۱۰ دقیقه.
نشد اومد غذام.
و خوردم غذام رو.
مامان بابام به یه سفر به امریکا.
رفتن و معلوم نیست چند وقت دیگه میان.
بعد از ناهارم.
لباس شیک پوشیدم.
(اسلاید دوم تیپ جانکوک)
رفتم حموم.
برگشتم.
ژل زدم موهام و شونه کردم.
ساعت زدم به دستم.
و سوار ماشینم شدم.
اخ جون تو گروه ا.ت جونم هستم.
استاد ع: فردا علوم داریم و پرسش داریم و عضو هر گروه میره خونه سر گروهش تا بخونن مثلا لارا باید بره خونه ی جیهوپ
کوک:روی چشم حتما انجام میشه ایت قسمت
اخ جون دیگه چی میخوای.
جئون جانگ کوک.
استاد ع:مدیر گفته فردا ۴ نفر به کلاس ما اضافه میشن
ته:چقدر امسال به کلاس ما اضافه شدن
کوک:یعنی گروه ها عوض میشه
استاد ع:نه خیر با اون ۴ نفر دو تا گروه دو نفره میسازیم.
کوک:اهان خوبه پس.
نمیدونم.
(زنگ اخر)
زنگ خونه خورد.
رفتم دنبال ا.ت.
بلند گفتم.
ا.ت
. ا.ت برگشت.
بهم گفت
ا.ت:چیه
کوک:امروز خونت منتظر من باش
ا.ت:خودم میدونم باشه
کوک:فعلا خداحافظ تا ۱ ساعت دیگه.
ا.ت:خداحافظ
خداحافظی کردیم.
و رفتم خونم.
امروز دیگه کسی مزاحم نشه لطفا.
لباسام رو دراوردم.
غذا سفارش دادم ۱۰ دقیقه.
نشد اومد غذام.
و خوردم غذام رو.
مامان بابام به یه سفر به امریکا.
رفتن و معلوم نیست چند وقت دیگه میان.
بعد از ناهارم.
لباس شیک پوشیدم.
(اسلاید دوم تیپ جانکوک)
رفتم حموم.
برگشتم.
ژل زدم موهام و شونه کردم.
ساعت زدم به دستم.
و سوار ماشینم شدم.
۸.۱k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.