دازای و چویا پارت ۷
پارت ۷ دازای و چویا
که موری کویو و دازای پریدن جلو و بجای الیس دازای چویا را بوسید از قصد نه ها
بعد همه دهان هایشان وا ماند و چویا و دازای
هم کل صورتشون سرخ شده بود
و نیم ساعت سکوت خالص بود
که بعد
دازای ، گومن گومن گومن گومن
چویا ، ا.....ا.....ا.....ی.....ب...ی ایبی نداره
دازای موری کویو الیس ، واقعا
موری ، الیس چانننننننننننننننن (با عصبانبت)
کویو ، الیس همش تقصیر تو بودههه (با گریه)
الیس ، گریه کرد
هیچ کس به الیس اهمیت نداد
و گفت،الیس ، واقعا (با گریه واقعی نه اشک تمصاح)
از همتون متنفرم و زد تو گوش چویا
دازای ، حالت خوبه
چویا، اره اریگاتو(هم لبخند و هم بغض)
دازای موری کویو ، کککاااااوووووواااایییییی
چویا چطوره همه چیز رو فراموش کنیم و با الیس دوست شیم
موری ، بعد اینکه زدت
چویا ، اره
کویو ، مثل همیشه مهربونی
موری ، راست میگی کویو
کویو ، الان تقریبا مثل ماجرای اکوتاگاوا شده
موری ، کودوم ماجرا
کویو ، هیچی هیچی
موری هاااا بگو دیگه کویو
کویو ، چویا میشه بگم
چویا ، انگار چاره ای نیست بگو
کویو ، یک روز چویا میخواست بره مموریت بره و اکو (اکوتاگاوا) نمیخواست که چویا بره
موری و دازای ، هههههههههااااااااااا برای چی
کویو ، چون چویا قرار بود بره یک معموریت
که دور از اینجا بود یادته چویا
خیلی مجروه شده بود بخواتر اکو خودش را زخمی کرد
ادامه داره😭😭😭
که موری کویو و دازای پریدن جلو و بجای الیس دازای چویا را بوسید از قصد نه ها
بعد همه دهان هایشان وا ماند و چویا و دازای
هم کل صورتشون سرخ شده بود
و نیم ساعت سکوت خالص بود
که بعد
دازای ، گومن گومن گومن گومن
چویا ، ا.....ا.....ا.....ی.....ب...ی ایبی نداره
دازای موری کویو الیس ، واقعا
موری ، الیس چانننننننننننننننن (با عصبانبت)
کویو ، الیس همش تقصیر تو بودههه (با گریه)
الیس ، گریه کرد
هیچ کس به الیس اهمیت نداد
و گفت،الیس ، واقعا (با گریه واقعی نه اشک تمصاح)
از همتون متنفرم و زد تو گوش چویا
دازای ، حالت خوبه
چویا، اره اریگاتو(هم لبخند و هم بغض)
دازای موری کویو ، کککاااااوووووواااایییییی
چویا چطوره همه چیز رو فراموش کنیم و با الیس دوست شیم
موری ، بعد اینکه زدت
چویا ، اره
کویو ، مثل همیشه مهربونی
موری ، راست میگی کویو
کویو ، الان تقریبا مثل ماجرای اکوتاگاوا شده
موری ، کودوم ماجرا
کویو ، هیچی هیچی
موری هاااا بگو دیگه کویو
کویو ، چویا میشه بگم
چویا ، انگار چاره ای نیست بگو
کویو ، یک روز چویا میخواست بره مموریت بره و اکو (اکوتاگاوا) نمیخواست که چویا بره
موری و دازای ، هههههههههااااااااااا برای چی
کویو ، چون چویا قرار بود بره یک معموریت
که دور از اینجا بود یادته چویا
خیلی مجروه شده بود بخواتر اکو خودش را زخمی کرد
ادامه داره😭😭😭
۳.۳k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.