P3
P3
تیر اسلحه خورد به دیوار من و کوک سریع به سمت در رفتیم و سوار ماشین شدیم تو راه کل داستان رو برای کوک تعریف کردم
ا.ت ویو :
رسیدیم خونه ی کوک با اینکه فقط یک کارمند ساده بود اما خونش مثل عمارت بزرگ بودی
رفتیم داخل خدمتکارا سلام کردن و مشغول کار شدن
کوک :
بیا بریم وسایلاتو بزار توی اتاق جدیدت با خنده گفتم باشه از پله ها رفتم بالا اتاقم خیلی خوشگل بود وسایلم رو گذاشتم و برگشتم پایین کوک روی مبل نشسته بود رفتم پیشش نشستم
گفت: سه روز دیگه به عروسی مونده وقت ارایشگاهم گرفتم ا.ت چرا انقدر زود ؟ کوک:حالا امشب باید مال خودم بکنمت
ا.ت نهههه ..... توروخدا نهه کوک افتاد دنبالم منم میدوییدم به اتاق رسیدم منو گرفت و انداخت روی تخت روم خیمه زد ...(۱۸+)
پرش زمانی به فردا صبح
ا.ت ویو.
پاشدم دیدم کوک خوابه زیر دلم درد میکرد رفتم پایین داشتم صبحانه اماده میکردم که صدای بلندی از حیاط شنیدم کوک با عجله اومد پایین دوید سمت حیاط ……….
اسلاید اول عمارت کوک
اسلاید دوم ماشین کوک
شرایط
۱۰لایک
۱۰کامنت
تیر اسلحه خورد به دیوار من و کوک سریع به سمت در رفتیم و سوار ماشین شدیم تو راه کل داستان رو برای کوک تعریف کردم
ا.ت ویو :
رسیدیم خونه ی کوک با اینکه فقط یک کارمند ساده بود اما خونش مثل عمارت بزرگ بودی
رفتیم داخل خدمتکارا سلام کردن و مشغول کار شدن
کوک :
بیا بریم وسایلاتو بزار توی اتاق جدیدت با خنده گفتم باشه از پله ها رفتم بالا اتاقم خیلی خوشگل بود وسایلم رو گذاشتم و برگشتم پایین کوک روی مبل نشسته بود رفتم پیشش نشستم
گفت: سه روز دیگه به عروسی مونده وقت ارایشگاهم گرفتم ا.ت چرا انقدر زود ؟ کوک:حالا امشب باید مال خودم بکنمت
ا.ت نهههه ..... توروخدا نهه کوک افتاد دنبالم منم میدوییدم به اتاق رسیدم منو گرفت و انداخت روی تخت روم خیمه زد ...(۱۸+)
پرش زمانی به فردا صبح
ا.ت ویو.
پاشدم دیدم کوک خوابه زیر دلم درد میکرد رفتم پایین داشتم صبحانه اماده میکردم که صدای بلندی از حیاط شنیدم کوک با عجله اومد پایین دوید سمت حیاط ……….
اسلاید اول عمارت کوک
اسلاید دوم ماشین کوک
شرایط
۱۰لایک
۱۰کامنت
۵.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.