فیک شوگا عشق ناتمام
فیک شوگا عشق ناتمام
(پارت۳)
از زبان ات
نرفتم نقاب جدید بگیرم همونو پوشیدم رفتم اونجا داشتم روی زمینو نگاه میکردم کهجلوی دستم پا های یه اقا سرمو بلند کردم ساعتمو نشون داد و گفت احیانن دنبال این میگردی بلند شدم تا خواست ازش بگیرم دستشو کنار کشید گفت فک نکن زرنگی خواست ماسکمو برداره گفتم توهم فکر نکن زرنگ پامو محکم کوبندم روی پاش داشت میوفتاد از یقم کشید منم افتادم روش ساعتمو از دستش کشیدم ناخونم گیر کرد به دستش گوشتشو کندم اونم باز نقابم کشید وبرش داشت ولی نزاشتم چهرمو ببینه و فرار کردم
از زبان شوگا
دختره عوضی دستمو چنگ زد یه مدرک برد یکی دیگه رو جاگذاشت اثلان ازت نمیگذرم
از زبان ات
وای خدا این دیگه چی بود دیگه ازین کارا نمیکنم نزدیک بود گیر بیوفتم تا خودمو توی مخمصه نداختم بهتره برم مصاحبه کاری بدم
صبح ساعت ۷
از زبان ات
خدا کنه مثل دفعه قبلی ر.ی.د.ه نشه روم دوش گرفتم و اماده شدم داداشم گفت خانم موفق باشی گفتم پس چی به دلم خورده من این کارو میگیرم رفتم شرکت و به عنوان دستیار رییس انتخاب شدم یعنی فقط چندماه به پدرم ثابت کنم تموم از فردا شروع بکار میکنم و رییسمو میبینم
(پارت۳)
از زبان ات
نرفتم نقاب جدید بگیرم همونو پوشیدم رفتم اونجا داشتم روی زمینو نگاه میکردم کهجلوی دستم پا های یه اقا سرمو بلند کردم ساعتمو نشون داد و گفت احیانن دنبال این میگردی بلند شدم تا خواست ازش بگیرم دستشو کنار کشید گفت فک نکن زرنگی خواست ماسکمو برداره گفتم توهم فکر نکن زرنگ پامو محکم کوبندم روی پاش داشت میوفتاد از یقم کشید منم افتادم روش ساعتمو از دستش کشیدم ناخونم گیر کرد به دستش گوشتشو کندم اونم باز نقابم کشید وبرش داشت ولی نزاشتم چهرمو ببینه و فرار کردم
از زبان شوگا
دختره عوضی دستمو چنگ زد یه مدرک برد یکی دیگه رو جاگذاشت اثلان ازت نمیگذرم
از زبان ات
وای خدا این دیگه چی بود دیگه ازین کارا نمیکنم نزدیک بود گیر بیوفتم تا خودمو توی مخمصه نداختم بهتره برم مصاحبه کاری بدم
صبح ساعت ۷
از زبان ات
خدا کنه مثل دفعه قبلی ر.ی.د.ه نشه روم دوش گرفتم و اماده شدم داداشم گفت خانم موفق باشی گفتم پس چی به دلم خورده من این کارو میگیرم رفتم شرکت و به عنوان دستیار رییس انتخاب شدم یعنی فقط چندماه به پدرم ثابت کنم تموم از فردا شروع بکار میکنم و رییسمو میبینم
۳.۱k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.