حق انتخواب ۴

چشماتو باز کردی
صب‌شده بود پا شدی و شروع کردی به فکر کردن
:چی درست کنم‌؟.....خب با چی پذیرایی کنم؟.....

تا بالاخره‌نتیجه گرفتی بری بازار وخرید کنی.
لباس پوشیدی و رفتی
شاید ۴۷
۴۸ نفر دورت جمع شدن
طرفدارات‌بودن
برای اینکه راعت خرید کنی
رفتی پیش‌یه میکاپ آرتیس
تا گریمت کنه که نشناسنت‌
بعد از ۱ ساعت کارت تموم شد و دوباره رفتی بازار‌
چون گریم داشتی کسی نمیشناختت‌
برای همین راحت خرید کردی‌
بعد از خرید‌رفتی خونه تا غذا درست کنی
بعد از ۳ ساعت بیشتر از ۱۰ غذا درست کرده بودی
..اسلاید ۲..
رفتی لباست‌رو پوشیدی‌
..اسلاید ۳..
ویه میکاپ لایت کردی
..اسلاید ۳..
یهو زنگ در خونت خورد
دینگ دینگ‌
رفتی درو باز کردی
پسرا بودن
ا/ت:اَنیو (تعظیم)
پسرا:(اَنیو‌(تعظیم)
(انیو ینی سلام )
اومدن نشستن
یکم‌گپ زدین بعد
ا/ت:بریم؟ غذا بخوریم؟
نامجون‌:مگ غذا پختی ؟
جیمین‌:گفتم یه بوی خوبی میاد
ا/ت :اره‌ خب بریم اونجا غذا رو چیدم
رفتید غذا خوردید که موقع غذا خوردن دیدی یکی از اعضاع نگاهش روت قفل شده
فهمیدی ولی به روی خودت نیاوردی‌
ا/ت :راستی توی جلسه خیلی خوب اجرا کردین‌!wow
جیهوپ‌:واقعا؟
ا/ت :اره
بعد از ۳۰ دقیقه غذا تونو خوردین
و همه اعضا از ا/ت تشکر کردن‌
رفتین‌نشستین روی کاناپه وشروع‌کردین به حرف زدن‌در مورد ران‌
(سریال ران بی تی اس)



تا پار ت بعد بای‌🔮🌈👋
کامنت یادت نره ها🥺