پارت ۴۷
پارت ۴۷
ویو جین
نامجون هم اکیپش رو آورد که یهو لونا شروع کرد به جیغ و داد های الکی
لونا: آییییییییی ولم کن ، آخخخخخخخخ
جین : خفه شو (جدی)
لونا : ولم کن عوضیییییییی(جیغ و عشوه)
جین : مثل این که زبون آدم حالیت نیست ، ها؟(داد)
و سریع انداختمش رو زمین و با پام یکی کوبیدم تو دلش...
همه شون با تعجب نگاهم میکردن اما برام مهم نبود ، نمیزاشتم دوباره به این گوه خوریاش ادامه بده...
+ن...ن...ن...نامجون چ...چیشده؟(تعجب زیاد)
نامجون : هوممم ، کوک یادته دیروز بهت یه فیلم نشون دادم و تو حالت بد شد؟ میدونی کار کی بوده؟؟
-چ...چی؟ ک...کار لونائه؟(عصبانیت و جدی)
+چه فیلمی؟!!!
جین : تهیونگ همه چی رو میفهمی.. ولی الان نه...
جین : آره کوک این همون عوضیه که این کار رو کرد و حالا قراره به گوه خوردن بیوفته .
که یهو دیدم کوک سمت لونا حمله ور شده و اگر وسط راه نمیگرفتمش قطعا الان لونا رو جر میداد
-ای عوضییییییییییی ، توی حرومی چه غلطی کردیییییی . تو داشتی زندگی من رو نابود میکردی ، زندگیم رو ازم دور میکردی... آشغال عوضی(عربده)
نامجون : کوک آروم باششششششش
نامجون و شوگا هم اومدن تا تونستیم جلوی کوک رو بگیریم و اِلا لونا تا الان مرده بود.
جین : کوک آروم باش ، من نگفتم که بیای اینجا و اینجوری بهم بریزی ، گفتم بیای که ببینی چجوری آروم آروم شکنجه اش میکنیم ...
-دِ آخه تو چرا دیگه جین؟ تو چرا میگی ؟؟ مگه ندیدی ؟ اگر نامجون اون فیلم رو به تهیونگ نشون میداد چه غلطی میکردم ها؟
جین : دیدم ، دیدم که چجوری داشت میرید به زندگیت ... اما به درستی انتقام بگیر.
-آیششششش لعنتتتتت(داد)
کوک رو آروم کردیم و رفتم سراغ لونا
از موهاش گرفتمش و کشیدمش
لونا : آییییییییییی ، ولم کن آشغال(جیغ)
جین : آشغال منم یا تو؟ (داد)
گرفتمش و سه بار پشت هم محکم کوبوندم تو گوشش...
جیمین و شوگا و تیهونگ و جیهوپ که از هیچی خبر نداشتن مات و مبهوت مارو نگا میکردن...
بعد کلی کتک و در آوردن جیغش به مدل های مختلف انداختمش رو زمین و جلوش زانو زدم و بهش گفتم
جین : ببین هرزه آشغال ، الانم خیلی راحت میتونم با نشون دادن یه فیلم و شاهد پرونده ات رو بزنم زیر بغلت و دِ برو که رفتیم ... اما؛ اما الان این کار رو نمیکنم . مبدا اون روز برسه که دوباره از این گوه خوریا ببینم که اون موقع حتی زنده بودنت رو هم تضمین نمیکنم
فکر نکن اگر تمام مدت که جلوت رو نگرفته بودیم نمیدونستیم ، نه اتفاقا فقط منتظر همچین لحظه ای برای انتقام بودیم . هممون میدونیم که تو از سر سوختن و فشاری بودنت برای اینکه نمیتونی کوک رو داشته باشی دست به همچین کاری زدی ، اما بهتره بس کنی که سری بعدی واقعا زندت نمیزارم(خیلی جدی و تهدید وار)
و بعد هم به بچه ها گفتم که باهم بریم . داشتیم میرفتیم که با حرفش برگشتم و ...
ویو جین
نامجون هم اکیپش رو آورد که یهو لونا شروع کرد به جیغ و داد های الکی
لونا: آییییییییی ولم کن ، آخخخخخخخخ
جین : خفه شو (جدی)
لونا : ولم کن عوضیییییییی(جیغ و عشوه)
جین : مثل این که زبون آدم حالیت نیست ، ها؟(داد)
و سریع انداختمش رو زمین و با پام یکی کوبیدم تو دلش...
همه شون با تعجب نگاهم میکردن اما برام مهم نبود ، نمیزاشتم دوباره به این گوه خوریاش ادامه بده...
+ن...ن...ن...نامجون چ...چیشده؟(تعجب زیاد)
نامجون : هوممم ، کوک یادته دیروز بهت یه فیلم نشون دادم و تو حالت بد شد؟ میدونی کار کی بوده؟؟
-چ...چی؟ ک...کار لونائه؟(عصبانیت و جدی)
+چه فیلمی؟!!!
جین : تهیونگ همه چی رو میفهمی.. ولی الان نه...
جین : آره کوک این همون عوضیه که این کار رو کرد و حالا قراره به گوه خوردن بیوفته .
که یهو دیدم کوک سمت لونا حمله ور شده و اگر وسط راه نمیگرفتمش قطعا الان لونا رو جر میداد
-ای عوضییییییییییی ، توی حرومی چه غلطی کردیییییی . تو داشتی زندگی من رو نابود میکردی ، زندگیم رو ازم دور میکردی... آشغال عوضی(عربده)
نامجون : کوک آروم باششششششش
نامجون و شوگا هم اومدن تا تونستیم جلوی کوک رو بگیریم و اِلا لونا تا الان مرده بود.
جین : کوک آروم باش ، من نگفتم که بیای اینجا و اینجوری بهم بریزی ، گفتم بیای که ببینی چجوری آروم آروم شکنجه اش میکنیم ...
-دِ آخه تو چرا دیگه جین؟ تو چرا میگی ؟؟ مگه ندیدی ؟ اگر نامجون اون فیلم رو به تهیونگ نشون میداد چه غلطی میکردم ها؟
جین : دیدم ، دیدم که چجوری داشت میرید به زندگیت ... اما به درستی انتقام بگیر.
-آیششششش لعنتتتتت(داد)
کوک رو آروم کردیم و رفتم سراغ لونا
از موهاش گرفتمش و کشیدمش
لونا : آییییییییییی ، ولم کن آشغال(جیغ)
جین : آشغال منم یا تو؟ (داد)
گرفتمش و سه بار پشت هم محکم کوبوندم تو گوشش...
جیمین و شوگا و تیهونگ و جیهوپ که از هیچی خبر نداشتن مات و مبهوت مارو نگا میکردن...
بعد کلی کتک و در آوردن جیغش به مدل های مختلف انداختمش رو زمین و جلوش زانو زدم و بهش گفتم
جین : ببین هرزه آشغال ، الانم خیلی راحت میتونم با نشون دادن یه فیلم و شاهد پرونده ات رو بزنم زیر بغلت و دِ برو که رفتیم ... اما؛ اما الان این کار رو نمیکنم . مبدا اون روز برسه که دوباره از این گوه خوریا ببینم که اون موقع حتی زنده بودنت رو هم تضمین نمیکنم
فکر نکن اگر تمام مدت که جلوت رو نگرفته بودیم نمیدونستیم ، نه اتفاقا فقط منتظر همچین لحظه ای برای انتقام بودیم . هممون میدونیم که تو از سر سوختن و فشاری بودنت برای اینکه نمیتونی کوک رو داشته باشی دست به همچین کاری زدی ، اما بهتره بس کنی که سری بعدی واقعا زندت نمیزارم(خیلی جدی و تهدید وار)
و بعد هم به بچه ها گفتم که باهم بریم . داشتیم میرفتیم که با حرفش برگشتم و ...
۳.۵k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.