💜💜های کیوتام💜💜

*برده مافیا*
پارت9
که یهو اون بستنی رو تهیونگ از قصد انداخت زمین و گفت هه فک کنم دوباره باید تمیز کنی(با مغروریت و آخرشم پوزخند )
واقعا عصابم خورد شده بود و داد زدم
ا.ت یاااااااااااا(خیلی داد زد)فک کردی کی هستی که بستنی رو از قصد میندازی زمینی که تمیز کردم
ته من از قصد ننداختم
ا.ت چرا انداختی از قصد انداختی (همه ی حرفاشون با داده )
ته میگم از قصد نبود(با داد خیلی خیلی بیشتر که صداش تا سر کوچه رفت)
ا.ت تو فقط یه حرومزاده ای که....(ناراحت نشید دیگه فیکه) نزاشت حرفم تموم بشه که سوزشی توی صورتم حس کردم بله بهم سیلی زد اشک توی چشم هام جم شد داشتم میرفتم که دستم رو کشید و که منو بوسید بعد چند مین از هم جدا شدیم که ته گفت منو میبخشی به خاطر سیلی
ا.ت آره
به خاطر کاری که کرد خجالت کشیدم و رفتم تو اتاق خوابم برد فردا صبح داشتم میرفتم صبحانه بخورم که کوک و جیمین رو دیدم که گفتن........

کیوتا شرط ها کامل نشد ولی باز گذاشتم یکم بیشتر حمایت کنید

💜شرط ها💜
💜۱۰لایک💜
💜۱۵تا کامنت💜

💜💜حمایت کنید💜💜