کاردیشلریم و سوسعم (پارت22)
سوسن: رفتم حولمو برداشتم رفتم حموم
بعد نیم ساعت از حموم اومدم بیرون مثل همیشه روتین پوستی زدم موهامو بستم و یه میکاپ مناسب جشن کردم میکاپم سعی کردم کم باشه و بیشتر نچرال بودم موهامو باز کردم تقویت کننده مو زدم و موهامو دورم ریختم
دروک رفت دوش بگیره قبلش بهم خبر داد و بعد حولشو برداشتو رفت منم رفتم سمت کمد تا یه دست لباس خوشگل انتخاب کنمبعد تقریبا 5 دقیقه یه دست لباس پیدا کردم یه لباس با رنگ زد و خیلی خوشگل پیدا کردم و پوشیدم و دوباره موهامو یه تکونی دادمو و دورم ریختم
دروک: بعد نیم ساعت از حموم اومدم رفتم اتاقم و بعد رفتم سمت کمدم یه تیشرت با رنگ سبز خیلی کم رنگ پوشیدم با یک شلوار لی بعد روی تیشرتم یه پیراهن سبز پر رنگ پوشیدم و موهامو خوش کردمو و شونه زدم رفتم پایین دیدم سوسن نشسته
دروک: سلام سوزی
سوسن: چه عجب اومدی
دروک: بله دیگه اومدم پاشو بریم
سوسن: تلویزون رو خاموش کردم لیوان نسکافه ام رو گذاشتم تو ظرف شور
سوسن: دروک بریم
دروک: سوزی چه خوشگل شدی
سوسن: مرسی توهم خوشتیپ شدی داداش... دروک یک دستشو تو جیبش میکنه و به من اشاره میکنه که دستشو بگیرم منم لبخند میزنمو سریع دستشو میگیرم یه لحضهبا خودم گفتم داداش خودم به صدتای عمر می ارزه و بعد رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
ادامه دارد...
بعد نیم ساعت از حموم اومدم بیرون مثل همیشه روتین پوستی زدم موهامو بستم و یه میکاپ مناسب جشن کردم میکاپم سعی کردم کم باشه و بیشتر نچرال بودم موهامو باز کردم تقویت کننده مو زدم و موهامو دورم ریختم
دروک رفت دوش بگیره قبلش بهم خبر داد و بعد حولشو برداشتو رفت منم رفتم سمت کمد تا یه دست لباس خوشگل انتخاب کنمبعد تقریبا 5 دقیقه یه دست لباس پیدا کردم یه لباس با رنگ زد و خیلی خوشگل پیدا کردم و پوشیدم و دوباره موهامو یه تکونی دادمو و دورم ریختم
دروک: بعد نیم ساعت از حموم اومدم رفتم اتاقم و بعد رفتم سمت کمدم یه تیشرت با رنگ سبز خیلی کم رنگ پوشیدم با یک شلوار لی بعد روی تیشرتم یه پیراهن سبز پر رنگ پوشیدم و موهامو خوش کردمو و شونه زدم رفتم پایین دیدم سوسن نشسته
دروک: سلام سوزی
سوسن: چه عجب اومدی
دروک: بله دیگه اومدم پاشو بریم
سوسن: تلویزون رو خاموش کردم لیوان نسکافه ام رو گذاشتم تو ظرف شور
سوسن: دروک بریم
دروک: سوزی چه خوشگل شدی
سوسن: مرسی توهم خوشتیپ شدی داداش... دروک یک دستشو تو جیبش میکنه و به من اشاره میکنه که دستشو بگیرم منم لبخند میزنمو سریع دستشو میگیرم یه لحضهبا خودم گفتم داداش خودم به صدتای عمر می ارزه و بعد رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
ادامه دارد...
۱.۳k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.