ادامه درخواستی هوانگ این یوپ
پارت ۷
ادامه ویو این یوپ
دیدم بیهوش شد نگرانش شدم
*ا.ت...ا.ت خوبی عزیزم ...چشاتو باز کن(داد و بغض)
دیدم جواب نمیده بغلش کردم و رفتم گذاشتمش توی ماشین
*ا.ت ... الان میرسیم بیمارستان
بعد از ۱۰ مین رسیدیم
*یکی کمک کنه
&چی شده آقا
*ن...نمیدونم داشت حرف میزد که یهو ...یهو غش کرد (گریه)
&باشه آقای محترم...آروم باشید
ویو این یوپ
دم در اتاقش وایساده بودم
علامت دکتر @
*دکتر
@شما همراه خانم ا.ت هستید
*ب.بله حالش خوبه
@بله فقط از حمله ای که بهشون دسک داده بود بیهوش شدن
*ا...اها...میتونم...برم ببینمش
@بله بفرماید
سریع رفتم توی اتاق
*ا.ت
سرش رو جهت مخالف به من بود
*ا.ت عزیزم
ببخشید ...ببخشید که نتونستم علاقه مو بهت نشون بدم
ببخشید که سرت داد زدم بخشید که باعث شدم بخوای از دستم فرار کنی
من با هات مثل ی هیولا رفتار کردم
و بد تر از همه روت دست بلند کردم
لطفا منو ببخش...لطفا(بغض زیاد)
ویو ا.ت
همه این حرف هاش رو با بغض میگفت دلم براش سوخت
قلبم برای بار هزارم تیکه تیکه شد و تیر کشید
پس بهش گفتم......
پایان پارت ۷🤌🤎
ادامه ویو این یوپ
دیدم بیهوش شد نگرانش شدم
*ا.ت...ا.ت خوبی عزیزم ...چشاتو باز کن(داد و بغض)
دیدم جواب نمیده بغلش کردم و رفتم گذاشتمش توی ماشین
*ا.ت ... الان میرسیم بیمارستان
بعد از ۱۰ مین رسیدیم
*یکی کمک کنه
&چی شده آقا
*ن...نمیدونم داشت حرف میزد که یهو ...یهو غش کرد (گریه)
&باشه آقای محترم...آروم باشید
ویو این یوپ
دم در اتاقش وایساده بودم
علامت دکتر @
*دکتر
@شما همراه خانم ا.ت هستید
*ب.بله حالش خوبه
@بله فقط از حمله ای که بهشون دسک داده بود بیهوش شدن
*ا...اها...میتونم...برم ببینمش
@بله بفرماید
سریع رفتم توی اتاق
*ا.ت
سرش رو جهت مخالف به من بود
*ا.ت عزیزم
ببخشید ...ببخشید که نتونستم علاقه مو بهت نشون بدم
ببخشید که سرت داد زدم بخشید که باعث شدم بخوای از دستم فرار کنی
من با هات مثل ی هیولا رفتار کردم
و بد تر از همه روت دست بلند کردم
لطفا منو ببخش...لطفا(بغض زیاد)
ویو ا.ت
همه این حرف هاش رو با بغض میگفت دلم براش سوخت
قلبم برای بار هزارم تیکه تیکه شد و تیر کشید
پس بهش گفتم......
پایان پارت ۷🤌🤎
۲.۵k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.