من استاد تبدیل کردن علایقم به استرس و انزجارم.
من استاد تبدیلکردن علایقم به استرس و انزجارم.
چطور؟
مثلا به خطاطی علاقه دارم. میرم کلاس خطاطی. تا یه جایی خوب پیش میرم. ولی بعد از یه مدت رهاش میکنم.
از اون به بعد، هرجا سخن از خطاطی میشه، استرس میگیرم و زود حرف رو عوض میکنم. اصلا دوست ندارم باهاش روبرو بشم. میخوام نبینمش. نشنومش.
در صورتی که قبل از اینکه برم کلاس، با شوق و ذوق دربارهش حرف میزدم.
این رو تعمیم بدین به خیلی از علایق زندگیم که چون کامل بهش نپرداختم و نصفه رهاش کردم، الان تبدیل به خورهی روحم شده...
چطور؟
مثلا به خطاطی علاقه دارم. میرم کلاس خطاطی. تا یه جایی خوب پیش میرم. ولی بعد از یه مدت رهاش میکنم.
از اون به بعد، هرجا سخن از خطاطی میشه، استرس میگیرم و زود حرف رو عوض میکنم. اصلا دوست ندارم باهاش روبرو بشم. میخوام نبینمش. نشنومش.
در صورتی که قبل از اینکه برم کلاس، با شوق و ذوق دربارهش حرف میزدم.
این رو تعمیم بدین به خیلی از علایق زندگیم که چون کامل بهش نپرداختم و نصفه رهاش کردم، الان تبدیل به خورهی روحم شده...
۵.۷k
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.